شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ *کودکي آمد از ديار حجاز نغمه گويان، فرشتگان به نماز شور و شوق ، از کرانه ها لبريز وقت بيداري است و رستاخيز آري اين است ، صنع ربيع لحظه خلق ناب ،هست بديع شد بهار، مست حکمت نيکو چون محمد(ص)،برون شد از مينو او برون شد ، به گاه تا سالي تا کند جمع، يار و مشتاقي *شعر از خودم
پيشگويان، ز آمدن گفتند / از همه آيه هاي او، گفتند / از لبانش ، ز خال معروفش / از سرا پا و چشم معصومش/ ازهمان آتشي که تام بمرد / از ابابيل، که پيل را بخورد/ از غروب ستاره اي که کشيد / دست از آسمان، چو شنيد/
کودکي، از تبار جاويدان / مي کند ماه، مکه را مهمان/ شد امين، نام او به گاه شباب / صورتش، ماه کاملي بر آب/ هم نباشد ز خاک، هم آري / اين نشان نبي است، هوشياري؟/ صورتش، چون قمر زمين گردان / سيرتش، برتر از همه خلقان/ اندکي که گذشت، ,وحي آمد / وقت کوشش، زمان سعي آمد/ گوش ده ،اين صداي جبريل است صوت اقراء، به سوي تو خيل است
گفتش اقراء ،چه دانمت خواني / من ندانم ،چگونه مي خواني/ گفت اقراء، دلت چو آيينه / چون که دارد، نه حزن نه کينه/ قلب تو، قلب پاک قرآن است / اين همان خط ناب برهان است/ بعد آن، نوبت تو پرواز است / از زمين کوچ، وقت معراج است
آسمان آسمان، سفر کردند / از همه ابر و مه، گذر کردند/ چون به پايان رسيد، سير ملک / مصطفي تاخت، پا به پاي فلک/ بعد بعثش، سه سال پنهاني / کرد دعوت ، ز خويش مرداني/ از زنان پشت او، شد ش همسر / مرد مردان، علي شدش ياور/ بعد آن زجر و محنت بسيار/ اذن آمد، نقاب را بردار
خيل عشاق و مست، در پي / آخر اين، خط خواب، تا کي/ تا به کي پنبه ها به گوش کنيم / ترک فطرت، ز جان، ز هوش کنيم/ خيز، تا يک به يک اذان گوييم / گر زبان نيست، بي زبان گوييم...
منتظر نظر صاحب امشبم که قبول کند
سروده مال کِي هس؟
مال خودم تقريبا چهار سال پيش گفتم.
خسته نباشيد
خسته نيستم از اون موقع تا حالا خيلي شب ها خوابيده ام و خستگي به در نموده ام
اين شعر تو وبلاگم جزو اشعار بايگاني شده است
اللّهمَ صلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم...
آفرين بر شما
بسيار زيبا @};-
محشر بود
صحراي محشر؟
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آبان ماه
vertical_align_top