پيامهاي ارسالي
+
گاهي از اوقات جهلمون زياد ميشه و شکر کردن نعمتهاي خدا رو فراموش ميکنيم
مثل شکر دو نعمتِ امنيت و عافيت ...
خيلي صحبت روي اين موضوع شده ولي ميخوام از يک منظر ديگر برايتان مطلبي نقل کنم
*امنيت مقدم بر عافيت هست *
طبق روال گذشته بنا را بر اختصار و بيان داستان ميگذاريم
نعمتان مجهولتان الأمن و العافيه
#حسين عاشوري#
99/12/11
شهريار کوچه ها
دو حکيم با هم بحث کردند در اين خصوص که از آن دو نعمت کدام يک مقدم است .....آخر الامر
شهريار کوچه ها
دو گوسفند آوردند که يکي مريض و ديگري صحيح و سالم و هر يک را در اتاقي گذاشتند و علوفه اي براي آنها تهيه کردند ولي مقابل گوسفند سالم گرگي را بستند و رفتند ...
زيتون رودبار
حکيمانه و آموزنده بود مرسي
#حسين عاشوري#
درود برتو آريايي:D
+
عزيزان
*انسان خيلي خوب و خيلي سريع نصيحتي که به خودش ميکند را مي پزيد.*
اين شوق و اراده را در خودمان تقويت کنيم
ياد مطلبي افتادم فردي ميگفت
داشتم به چراغ نفتي نگاه ميکردم که يواش يواش نورش کم شد و خاموش شد فهميدم نفتش تمام شده يک لحظه به خودم آمدم و گفتم روزي عمر تو هم به پايان ميرسد چقدر نور بخشيدي؟ اصلا چه چيزي آماده کرده اي؟
.: ام فاطمه :.
99/8/3
+
*داستاني را برايتان نقل ميکنم *
ابو القاسم قشيرى در تفسير خود از شخصى نقل کرده که
سالي به حج ميرفتم و در بيابان از قافله اى كه با آن همراه بودم عقب افتادم و در بين راه زني را ديدم که تنها در صحرا هست نزديک رفتم پرسيدم كيستى؟
اين آيه را خواند: *وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ*
از قرائت آيه فهميدم كه مى گويد: اول سلام كن سپس سؤال كن
.: ام فاطمه :.
99/8/3
به او سلام كردم و گفتم: در اين بيابان چه كار مىكنى؟
اين آيه را خواند: *مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ*«و هر كه را خدا هدايت كند، او را هيچ گمراه كننده اى نخواهد بود.»
از آيه شريفه دانستم راه را گم كرده ولى براى يافتن مقصد به حضرت حق اميدوار است.
گفتم: جنّ هستى يا انسان؟
اين آيه را خواند:* يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ*
از قرائت اين آيه فهميدم كه از آدميان است.
گفتم: از كجا مىآيى؟
اين آيه را خواند: *يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ*
از خواندن اين آيه پى بردم كه از راه دور مىآيد.
گفتم: به كجا مىروى؟
اين آيه را خواند: *وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ*
فهميدم قصد خانه خدا را دارد.
+
[تلگرام]
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الضَّلَال
فرازي از زيارت رسول اکرم در روز شنبه
*مرگ بر آمريکا*
99/7/5
+
شنيديد که بعضيا ميگند هيچ دردي به اندازه درد فلان عضو بدن نميشود!
و توصيف درمانشان را ميکنند و بعد شروع به تمجيد طبابت دکترشان مي پردازند که اگر او نبود از درد تلف ميگشتند
* بزرگوار*
بدان که
*
*
*دردي بالاتر از درد گناه نيست* و دواي آن توبه و استغفار است و طبيب هم خداوند غفور
*
*
آه
با قلب و زباني نادم استغفار ميکنم
*
*
و اين هم حال و روز يک مريض بود
* کميل *
98/9/6
7 فرد دیگر
31 فرد دیگر
+
*
*
*يَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِدَاعِيهِ
وَ
حِجَابُهُ مَرْفُوعٌ لِرَاجِيهِ
يَا سَاتِرَ الْأَمْرِ الْقَبِيحِ وَ مُدَاوِيَ الْقَلْبِ الْجَرِيحِ لَا تَفْضَحْنِي فِي مَشْهَدِ الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ الْآثَامِ وَ لَا تُعْرِضْ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ عَنِّي مِنْ بَيْنِ الْأَنَامِ *
شهيد هادي
97/6/18
+
گاه طره نگاهش که به خشت خام مي افتاد عُجب در منظر روئيتش سجده به شيطان مي افتاد
آه و صد افسوس که از تنديس خيالش، آتش به پياله ي رندان بيفروخت
ما صهبا بدستان را که جلاجل به گوش است ناگه گره اي از بهر تامل؛ به حرم، خانه ي الله بيفتاد
که سالوس زمان را پندار به قله چشم بيفروخت و مدحِ کمالش بر افروخت
*خاطره*
97/6/19
2 فرد دیگر
13 فرد دیگر
+
* اللهم أَعْطِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا سَأَلُوكَ وَ أَفْضَلَ مَا سَأَلْتُ لَهُمْ وَ أَفْضَلَ مَا أَنْتَ مَسْئُولٌ لَهُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ وَ طُلَقَائِكَ مِنَ النَّارِ اللَّهُمَّ اجْعَلِ الْعَافِيَةَ شِعَارِي وَ دِثَارِي وَ نَجَاةً لِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.*
شهريار کوچه ها
97/6/25
*خاطره*
97/6/19
2 فرد دیگر
14 فرد دیگر
Miss fatima
97/1/19
* نوشته عکس رو اگه نتونستيد بخونيد*: در بحار الانوار است که روزي جمعي مهمان سيد سجاد(عليه السلام) بودند براي مهمانها بره اي را در تنور کباب کرده بودند حضرت بغلامش فرمود کباب را حاضر کن (فاقبل به الخادم مستعجلا فسقط السفود منه علي راس ابن لعلي بن الحسين تحت الدرجه فاصاب راسه او بطنه فقتله)
باب 5 مكارم أخلاقه و علمه و إقرار المخالف و المؤالف بفضله و حسن خلقه و خلقه و صوته و عبادته صلوات الله و سلامه عليه .....
1 فرد دیگر
20 فرد دیگر