پيامهاي ارسالي
+
.. تلفيق چشمت..
آز غزلهاي چشم تو ،
. عشق لبريز خواهد شد...
وقتيکه ميخندي پاييز هم ،
.بهار خواهد شد...
. تلفيق چشمت مثل شير وغزال،
گلاويز خواهد شد...
. با عطر گيسوانت مست ،
. چون قاصدک ميرقصم...
.ونگاه دل عاشقم در جستجوي تو ،
سبکبال خواهد شد...
. با من بمان که کي بي تو،
.ممکن نيست ماندنم...
.اين غلام بيچاره با غزلهاي ،
چشمت شاعر خواهد شد...
غ..ر..آ
همابانو
103/8/26
* راوندي *
درود بر شما و شعر زيبايتان @};- با همين فرمان به پيش :)
* راوندي *
بنا به دلائلي روزها راديو آوا را که موزيک پخش ميکند ميشنوم خيلي زياد ترانه هاي عاشقانه پخش ميکند زنگ زدم گفتم تا چند سال بعد از 57 و 58 موسيقي از هيچ رسانه اي پخش نميشد حالا به اينکه چرا نميشد و حالا خيلي هم شديد پخش ميکنند کاري ندارم فقط گفتم چرا حالا که هيچکس حوصله عاشقي ندارد اينهمه عاشقانه چرا ؟
* راوندي *
همين بهانه اي شد که خدمت شما هم عرض کنم که فقط شعر عاشقانه نگوييد و به موضوعات ديگر هم بپردازيد :) زندگي که فقط عشق و عاشقي نيست که فقط شعر عاشقانه گفت خصوصا اينکه اکنون شکل عشق و عاشقي عوض شده و بصورت هچل هفت در آمده البته اين را هم به راديو آوا گفتم . اما کو گوش شنوا . آنها از روي دستور عمل ميکنند :-|
* راوندي *
خودم که دستي به ترانه دارم مدتها ميبردم براي تصويب به صدا و سيما تا سالها گذشت که متوجه شدم آنجا حالت خصوصيست اما بهر حال وقتي يد طولايي در سرودن اشعار مذهبي پيدا کردم بمن گفتند ترانه هاي عاشقانه بايد بگي :D همينجوري براحتي با احساسات آدم بازي ميکنند ...
+
..ستم..
.داي?ماً هوس سوختن دل ميکني ،
. کاش ميشد که گفت دردم دوا ميکني...
.صيد کرده دلم را .خانهي صياد خراب...
کاش ميشد دم جان دادن رهايم نکني...
. اين همان درد عشق است فلک ؟...
که ستم برمن مجنون مهيا ميکني...
غ..ر..آ
جوادتبريزي
103/8/11
+
..جنون..
.دلم درگير عشق توست ،
.دراين شب تبدار...
.بيا آرام و آهسته ،
.به بالين من بيمار...
.سر کوچه بود من ،
.تو رفتي گريه کردم من...
. دلم اميدوار بود ،
که برگردي از پس ديوار...
. به آخر ميرسد دنيا ،
. اگر برنگردي تو؟ ...
.جنون آيد سراغٍ ،
من مجنون بيمار !...
. دلم حال مجنون و ،
قيص و ليلا داشت...
مثال زليخا بر سر بازار ،
ببينيد يوسف سردار...
غ..ر..آ
جوادتبريزي
103/8/11
+
.. چشم دل..
چشم دلم در ماجراي عشق تو،
بي تقصير نيست...
چشم دل سيراست و،
چشمم سير نيست...
هرگاه روبروي آينه ايستادم،
ترا ديدم وخود نديدم...
آه ازاين پريشاني دل،
که بي تْاثير نيست...
اي طبيب تپشهاي قلبم،
گاه بانيم نگاهي...
بيا مداوا کن ،
که هنوز هم دير نيست...
غ.. ر.. آ
* راوندي *
103/8/11
+
.. آيينه قلبم..
.نگاهم به سمت توست ،
.آي آيينه قلبم...
.آرام آرام ميشم نزديک ،
.تو ميشناسي تبش هاي قلبم ؟...
.تو آگاهي خطا کردم ،
.پشيمانم اين روزها...
.ببين تا نفس دارم ،
. به آغوشت نياز دارم!...
. خدا ميداند اي دلبر ،
. که خوبيها تو ميشمارم...
. ببين چشمم به چشم توست ،
.تو حالم را ميپرسي ؟...
.تو گوشت با من است دلبر ؟،
فقط دوستت دارم ! ...
غ..ر..آ
همابانو
103/8/2
+
.. دل خسته..
دل ما خسته و او،
بي خبر از ما شد...
گِله از درد فراق و،
چشمم براه شد...
وعده دادم به دلم!،
او سحر ميآيد...
سحر آمد و او رفت و،
آفتاب شد...
باز من بودم بيقراري دل،
گِله ها از روز عزل همراه شد...
غ.. ر.. آ
*ترخون بانو*
103/7/1
+
تمنا...
تمنا ميکند امشب دلم،
چشم مستش را...
نگاه مهربان و،
گرمي دستش را...
چه سِري درنگاهش بود؟،
که مي خواند مرا هردم...
دلم حس ميکند جانا،
گرمي لبهاي مستش را...
غ.. ر.. آ
*ترخون بانو*
103/7/1