پيام
+
سلام بر دوستان و بزرگواران. *هفته پيش همچون شبي فيدي در کربلا زدم و راهي حرم شدم. هيچ بر زبانم جاري نميشود* فقط حسرتي سخت ميکشم. يکي فرمود هفته پيش بابت اون فيد دلش کربلايي شد و دلش تنگ حرم. شما بگوييد با اين دل تنگ و بي معرفتم چه کنم. دعاي کميل اين هفته را چگونه بخوانم؟ وقتي دل ميگيرد چه بايد کرد*
همابانو
96/6/4
خادمة الشهدا
جاانکاهه اين دوري...
ميراب عطش
خرابم ميکند .. داغدار اين فصل ميگردم .. خزان تو .. دل من .. هنوز در اين معادله رياضي مانده اند ... محاسبه فاصله ها .. من دورم از تو .. و تو چه نزديکي به من ... امان از فاصله ها ... دلتنگي ... و بازهم دلتنگي ..
حسين هاتفي.
واقعا جانکاه است... ممنونم ميراب عزيز.
* کميل *
كربلايي كه نرفتيم يادش بخير ...
هادي قمي
مردن ازين دوري ارزش هزار سال زندگي دارد.يــــــــــــــــــــــــــــــــاحسين
حسين هاتفي.
جناب کميل عزيز. إن شاء الله مکرر تشريف ببريد ولي وقتي رفتيد. ديگر مثل الان يادش نميکنيد:(
حسين هاتفي.
واقعا که مردن ازين دوري ارزش هزار سال زندگي دارد. يا حسين. جناب قمي فکر کنم اساسا هيچ فيدي را علاقه مندي نميزنيد:)
هادي قمي
حبيلي کم
حسين هاتفي.
پس درود بر شما:) بزنيد تا باعث خوشحالي شويد
حسين هاتفي.
وقتي زيارت امام حسين عليه السلام تمام شد از صحن حرم بيرون آمدم و اين مسير دلربا را به سمت حرم ساقي دشت کربلا طي ميکردم... اين مسير يک خاصيتي دارد که *مدام سرت را به اين طرف و آن طرف ميکني... يک گنبد دلربا اين طرف. يک گنبد دلربا آن طرف.* گرد و غباري از دور ميرسيد... از حرم علمدار که بيرون آمدم... همه جا تاريک و تيره و پر از گرد و غبار بود. *هنوز هم آسمان کربلا تيره و تار ميشود:(*
حسين هاتفي.
عباس جان خيلي از حرم دور شده اي..... زود برگرد در دل بچه ها دلهره ايجاد شده... بيا برادر ..... بيا... *وقتي وارد خيمه گاه حسيني شديم، خيمه عباس از همه خيمه ها جلوتر بود:(*
حسين هاتفي.
ممنون از علاقه مندي و بازنشر دوستان و بزرگواران. دلتان و زندگيتان هميشه حسيني و کربلايي. *إن شاء الله به همت مسئولين کارواني از کاربران راهي آن عتبات دلربا شود*. شود روزي که باهم در بين الحرمين بر سر و سينه زنيم؟
حسين هاتفي.
صفا و مروه ديده ام دور حرم دويده ام هيچ کجا براي من کرب و بلا نميشود. *هميشه ميخواستم بدانم اين شعر درسته يا نه؟* درست بود :(
0098
:(
حسين هاتفي.
:(
حسين هاتفي.
جناب صياد عزيز قبلا نوشتم:وقتي زيارت امام حسين عليه السلام تمام شد از صحن حرم بيرون آمدم و اين مسير دلربا را به سمت حرم ساقي دشت کربلا طي ميکردم..اين مسير يک خاصيتي دارد که *مدام سرت را به اين طرف و آن طرف ميکني...يک گنبد دلربا اين طرف* يک گنبد دلربا آن طرف. گرد و غباري از دور ميرسيد...از حرم علمدار که بيرون آمدم...همه جا تاريک و تيره و پر از گرد و غبار بود *هنوز هم آسمان کربلا تيره و تار ميشود:(*
*ابرار*
:(
يوسف فاطمه
چه زود گذشت :( هفته پيش کجا بودم و اين هفته کجايم
حسين هاتفي.
:( مثل يک خواب... هنوز باور نميکنم. مات و مبهوت به عکسها نگاه ميکنم و باورم نميشود.
حسين هاتفي.
إن شاء الله شما هم مکرر تشريف ببريد. ممنون
*بنت فاطمه*اظهر
بريد شاه عبدالعظيم...
حسين هاتفي.
ممنون