پيامهاي ارسالي
ساغرانه
96/6/29
+
گفتم که بيايم به ســـــــلام تو عزيزم
تا بشکفم از عطر کـــــــــــلام تو عزيزم
من چشم براه قــــدم سبز تو هستم
هم منتظر عطر پيـــــــــــــام تو عزيزم
با عطر صميميت تو شعــــــــــر بگويم
با قافيــــه ي روشن نـــــــام تو عزيزم
ساغرانه
96/6/29
+
از ياوان پيجک و باد مي گذرم
رعد زمزمه مرا نمي بيند
قطره ها
تو را در من مي باراند
باران روياهايمان را خيس مي کند
تا دمي بعد
براي کودکان
رنگين کماني بسازد
شمس الظلام
96/2/3
+
اي مهربانتر از برگ در بوسههاي باران بيداري ستاره در چشم جويباران
آيينه نگاهت پيوند صبح و ساحل لبخند گاهگاهت، صبح ستاره باران
گفتي به روزگاري، مهري نشسته، گفتم بيرون نميتوان کرد حتي به روزگاران
پيش از من و تو بسيار بودند و نقش بستند ديوار زندگي را زينگونه يادگاران
وين نغمه محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقيست، آواز باد و باران
شمس الظلام
96/2/3
+
آدمي بايد خود خواه باشد اگر غير از اين، بازنده است. خودخواهي يعني براي
خود زندگي کردن همه چيز را براي خود خواستن و حتي نگاه ديگران را و صداي
ديگران را. اما اگر ديگري خواه شدي مي بازي. شايد لازمه ماندگاري نخست اين
است که آدم خودش خودش را تثبيت کند اگر کس ديگري را به جاي خود نشاندي قبل
از مرگ خودت را کشته اي.
شمس الظلام
96/2/3
+
*پــــــــدر*
رسم وفا و شرح جوانمردي تو را
هم ديده ام به چشم و به گوشم شنيده ام
بر تکيه گاه محکم تقوا نشسته ام
بر بستر توکل اگر آرميده ام
راه خداشناسي و تقوا و مردمي
در پرتو عنايت تو برگزيده ام
همابانو
95/11/6