پيامهاي ارسالي
كيوان گيتي نژاد و
102/8/19
خانه ي خانواده
سلام عليکم ، اجازه بدين اول از خواندن خودم فارق بشم !
كيوان گيتي نژاد و
تو ما رو خواندي کاري کردي که ما تو را بخوانيم برامون کار پيدا کني که سرکارخانم بزاري که بدنيست بدبختي قصه هاتون هم تکراري شده از بس گفتم ....شما هم گفتيد پايان شب سيه تاريک است چراغ قوه ام نداري ماشه ام در رفت سرت خورد داغون شد کفن نخريديم در سلول باز بود تو هم مشکوک به خنده گفتم بندازين اش توش حالا مردي بگو عاشقم نه پر رو شده بيعت اش به عزا تبديل کنيد
كيوان گيتي نژاد و
آهان مثل بمب زماني تا اومد گيجي ش بره تکرار مافات براي او يعني رسيدن روزي به قله ولي قله کدوم کوه کدوم دشت کدوم نهنگ کدوم هتل کدوم تئاتر شهر کدوم معشوق کدوم بابا کدوم شهر کدوم قصه کدوم گريه کدوم حرف بگيد ببخشيد شرمنده معني حرفات که نمي فهميم خدا به اون دلتون صبر بده !!
كيوان گيتي نژاد و
کسي نيست بهت بگه مهسا تو که نمي فهمي اين بابا چي مي گه ديگه خدا بهت صبر بده براي چي بود؟اگه نمي فهمي و من نمي تونم بهت بفهمونم چي مي گم؟که خوب يک شرمنده نگي مي توني بگي خوش اومدي و بعد..... ولي اگر مي فهمي بعد مي گي خدا به دلت صبر بده و همين و خداحافظ بشنوي و ببيني و فقط طلب صبر کني آخر بني آدم اعضاي يکديگرند....چه درسي ميشه اين درس
+
چرا تو قسمت مديريت صفحه خانگي من، بزرگ نوشته شاهتور نيوز؟
||عليرضا خان||
92/10/8
STARE MUSIC
92/10/8
اين داستان کهنه را گفتن چه سود است؟؟؟
*ديگر نگو رفتن برايم باز زود است
*من از دروغ ليلي و مجنون گذشتم
*قدر تمام بيکسي هايم شکستم
*ليلاي تو بهتر که با دردش بميرد*
*دور از دل مجنون نامردش بميرد*
*آن روزها شوق نگاهت در دلم بود
*ماندن کنارت آرزوي باطلم بود
*از شاخه سيبي را به نام عشق چيدي
*در چشم من شوق نگاهي تازه ديدي
*من را به جرم عاشقي ديوانه خواندي
*سوي خودت خواندي و از خود راندي