پيام
+
[وبلاگ]
*سيلي امام بر چشم چران*
دو نفر که انگار از پشت کوههاي قاف آمده بودند نظر چند زنجيرزنِ امام علي عليه السلام را جلب کردند! جوان زنجير ميزد و نگاه ميکرد، حتي با نگاهش بدرقهشان هم کرد! و از صورتش لبخندي را هم هزينه نمود.
کاش چنين صحنهاي به چشم نميخورد، کاش جوان عزادار ما خودش را کم نميفروخت، کاش زنجير عزايش را به نگاهِ هرزه نميفروخت، کاش نظر رحمت دائمي مولا را به نيم نگاه کوتاهي نميفروخت،
پارسي نامه
95/4/27
حسين هاتفي.
کاش اين لبخند هوس آلود را به لبخند و رضايت علي عليه السلام نميفروخت!
کاش خبر داشت که چه بسا اگر خود مولا علي عليه السلام حضور داشتند بر صورتش سيلي ميزدند! کاش خبر داشت که مردي به عمر گفت: حق مرا از علي بن ابيطالب بگير. عمر گفت: حق تو از چه قرار است؟ آن مرد گفت: سيلي بر من زد. عمر از علي عليه السلام پرسيد: آيا تو به اين مرد سيلي زدهاي اي اباالحسن؟ حضرت علي عليه السلام فرمود: آري. عمر گفت: به چه
حسين هاتفي.
به چه علت؟
حضرت علي عليه السلام فرمود: «رأيته يتامل حرم المؤمنين في الطواف» *ديدم در حال طواف به ناموس مؤمنين چشم چراني ميكند*. عمر گفت: «احسنت يا اباالحسن» كار خوبي كردي اي اباالحسن، آنگاه رو به آن مرد كرد و گفت: «وقعت عليك عين من عيون الله» چشمي از چشمان خدا تو را ديد ـ و بر تو سيلي زد ـ پس حقي به گردن علي عليه السلام نداري تا من وي را بازخواست كنم. رياض النضرة، محب الدين طبري، ج 2 ص 145.
حسين هاتفي.
.