پيام
+
[وبلاگ]
شورِ بدون شعور
بعد از نماز صبح وقتي که دعاي عهد خوانده ميشد گفت حاج آقا روزه نيستم، سحري نخوردم، امروز کار زياد داريم نميشه روزه شد. دعا ميخواندند و لبخندي زدم. قرار بود تعدادي از جوانان مسجد و محل، زمين بزرگ کنار مسجد را براي جشن ميلاد امام حسن عليه السلام آماده کنند...
بعد از نماز صبح وقتي که دعاي عهد خوانده ميشد گفت حاج آقا روزه نيستم، سحري نخوردم، امروز کار زياد داريم نميشه روزه شد. دعا ميخواندند و لبخندي زدم. قرار بود تعدادي از جوانان مسجد و محل، زمين بزرگ کنار مسجد را براي جشن ميلاد امام حسن عليه السلام آماده کنند...

پارسي نامه
95/4/27
حسين هاتفي.
http://mehraban63.ParsiBlog.com/Posts/147/
*ابرار*
سلام عليکم.. بسيار عالي ...
حسين هاتفي.
عليکم السلام. ممنونم از توجه شما.
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید