پيامهاي ارسالي
+
[تلگرام]
بزرگترين فضيلت اميرالمومنين در قرآن
روزي مأمون به حضرت رضا عليه السّلام عرض کرد: بزرگترين فضيلت علي بن ابيطالب (عليهما السلام) که در قرآن آمده چيست؟
امام عليه السلام فرمود: آيه مباهله. خداوند در سوره آل عمران، آيه ميفرمايد: هر کس با تو در مقام احتجاج و گفتگو برآمد، بعد از آنکه تو بر رسالت خود يقين داري، بگو بياييد فرزندان را بخوانيم و شما هم فرزندانتان را بخوانيد، ما زنهايمان و شما زنهايتان و ما افرادي را که چون نفس و جانمان هستند و شما هم نفسهاي خود را بخوانيد. سپس مباهله کنيم و براي دروغگو لعنت خدا را بخواهيم. وقتي اين آيه نازل شد، رسول خدا صلي الله و آله و سلم، حسن و حسين را به عنوان فرزندان و فاطمه عليهاسلام را به عنوان زنان و نيز اميرالمؤمنين علي عليه السلام را به عنوان نفس خودش براي مباهله با نصاري به ميعاد برد.
پس به حکم خدا اميرالمؤمنين عليه السلام نفس رسول خداست و چون هيچيک از مردم، برتر از رسول خدا نيستند، ضروري است که هيچيک از مردم از اميرالمؤمنين برتر نباشند؛ جز خود رسول الله. فضيلت اميرالمؤمنين عليه السلام بر تمام خلايق بعد از رسول خدا اين است.
مأمون گفت: مگر در اين آيه، فرزندان به لفظ جمع نيامده؟ ولي رسول خدا فقط دو فرزندش را برد؛ و مگر زنان به لفظ جمع نيامده؟ ولي رسول خدا فقط فاطمه عليهاسلام را برد. پس چرا نگوييم در اين آيه مقصود از نفسِ رسول خدا، خود رسول الله باشد؛ که اگر اين را بگوييم، ديگر فضلي براي علي بن ابيطالب عليهما السلام نخواهد بود؟
امام رضا عليه السلام فرمود: نه؛ آنچه گفتي صحيح نيست. زيرا دعوت کننده، يعني دعوت کننده کسي ديگر، نه خودش. همانطور که فرمان دهنده يعني فرمان دهنده به ديگري در آيه مذکور خداوند ميفرمايد: بگو بياييد بخوانيم؛ معلوم ميشود رسول خدا که دعوت کننده است شخص ديگري را مي خواند. لذا بايد نفس رسول خدا غير از رسول خدا باشد تا خواندن صدق کند. و چون رسول خدا در هنگام مباهله هيچ مردي را جز علي بن ابيطالب نبردند، معلوم مي شود منظور خداوند از نفس رسول خدا، کسي جز اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب نيست مأمون که با اين جواب کامل حضرت رضا عليه السلام روبرو شد، از جواب بازماند و گفت: وقتي جواب آمد، سؤال از ميان ميرود.
بحارالانوار، ج ، ص
#مباهله
#فضائل_امام_علي
#حديث_امام_رضا
@islami11
*ابرار*
98/12/13
+
[تلگرام]
چون رسول خدا رحلت كرد، كار فاطمه اين بود كه بر سر قبور شهداء مىآمد، و بر سر قبر حمزه مىآمد و گريه مىكرد.
يكى از روزها من بر سر مزار حمزه رفتم، ديدم كه فاطمه- صلوات الله عليها- آنجاست و مشغول گريستن است. من صبر كردم تا از گريه فارغ شد، آنگاه پيش رفتم و سلام كردم و گفتم: اى سيده نسوان! سوگند به خدا كه با گريه خود رگهاى دل مرا پاره كردى!
فاطمه گفت: اى ابا عمرة! من سزاوار است گريه كنم چون در مصيبت بهترين پدران: رسول خدا گرفتار آمدم. و پس از آن شروع كرد به خواندن اين بيت:
اذا مات يوما ميت قل ذكره و ذكر ابى قد مات و الله اكبر
«وقتى شخصى از دنيا برود ياد او در ميان مردم كم مىشود، و ليكن ياد پدر من از وقتى كه مرده است سوگند به خدا كه بزرگتر شده است».
عرض كردم: اى سيده من! من مىخواهم از شما مطلبى را بپرسم كه در سينه من مىآيد و افكار مرا مضطرب مىكند! حضرت فاطمه فرمود: بپرس! عرض كردم: آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره امامت على قبل از رحلتشان نصى نمودند؟!
حضرت فرمود: وا عجبا انسيتم يوم غدير خم؟! اى شگفتا آيا شما روز غدير خم را فراموش كرديد؟!
عرض كردم: بلى روز غدير خم تصريحى بر اين امر بود، و ليكن من مىخواهم از آنچه كه رسول خدا در پنهانى به تو گفته است سؤال كنم!
حضرت فرمود: «من خداوند را شاهد مىگيرم كه شنيدم مىفرمود: على در ميان شما بهترين كسى است كه من در ميان شما مىگذارم، و بعد از من او امام و خليفه است، و دو فرزند او با نه نفر از صلب حسين، پيشوايان نيكو كردارند. اگر شما از آنها پيروى كنيد آنها را هدايت كننده و هدايت شده مىيابيد! و اگر مخالفت آنها را كنيد، اين اختلاف در ميان شما تا روز قيامت به طول خواهد انجاميد».
عرض كردم: «اى خانم بزرگوار من! پس چرا او از گرفتن حق خود كوتاهى كرد»؟!
«حضرت فاطمه فرمود: اى ابا عمرة! رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: مثل امام، مثل كعبه است: كه بايد به سوى او بروند نه آنكه كعبه به سوى مردم بيايد- يا اينكه گفت: مثل على مثل كعبه است-. و پس از آن فاطمه فرمود: سوگند به خدا اگر حق را به اهلش وا مىگذاشتند، و از عترت پيامبرشان پيروى مىكردند در راه خدا دو نفر هم پيدا نمىشد كه با هم اختلاف كنند، و امامت را سلف و گذشته از گذشته، و آينده از آينده ارث مىبرد، تا اينكه قائم ما كه نهمين فرزند از صلب پسرم حسين است قيام مىكرد، و ليكن ايشان آنچه را كه خداوند عقب نگاهداشت، جلو انداختند، و آنچه را جلو نگاهداشت، عقب انداختند، تا همين كه پيامبر مبعوث را در قبر خوابانيدند و لحد را به روى او بستند و او را در ميان قبر مهيا شده پنهان كردند، با ميل و شهوت خود، اختيار امام كردند، و به راى و انديشه خود رفتار نمودند. هلاك باشند و بريده، مرگ بر ايشان باد!
آيا سخن خدا را نشنيدند كه فرمود: اى پيامبر، پروردگار تو هر چه را كه بخواهد مىآفريند و اختيار مىكند، براى ايشان اختيارى نيست؟ آرى شنيدند و ليكن ايشان مصداق كلام خدا در آيه شريفه شدند كه مىفرمايد: اين چشمها كور نيستند، بلكه دلهائى كه در سينهها قرار دارد كور است. هيهات، چقدر دورند و چقدر تاريك و گمند. در دنيا سفره آمال و آرزوهاى خود را بگستردند، و مرگهايشان را به خاك فراموشى سپردند. پس هلاكت و مرگ بر آنها باد، و كردارشان تباه و گم. پناه مىبرم به خداوند از ستم، بعد از تحول و گردش روزگار».
امام شناسى، ج7، ص 203 الي 205
کانال علوم و معارف اسلامي
@islami11
عليرضااحساني نيا
96/6/6
+
*غدير ...*
*غدير نمايشگر اتحاد و پيوند رسالت به امامت، و نبوت به ولايت است،* وحكايت از آن مىكند كه همچون دو پستانى هستند كه براى اشراب و ارضاع طفل شيرخوار، پيوسته ملازم و مقارن و رفيق يكديگرند، و يا همچون دو نهالى كه از يك ريشه و بن روئيده شده و بهم پيوستهاند.
*غدير نمايشگاه على منى و انا منه در برابر ديدگان جميع خلائق و همگى امت، و اعلان و اعلام اين واقعيت به جهانيان* تا روز بازپسين است.
عقيل صالح
95/7/6
غدير روز عيد اكبر: روز بلند كردن رسول خدا على بن أبى طالب را در مراى و مسمع مردم، و خواندن خطبه و امر به تسليم امت در برابر اوامر و نواهى مولاى متقيان است.
امام شناسى، ج7، ص 11-12
5-
95/1/18
محمد....
95/1/18
هر دو لازم است چون از دري که فقر وارد شود دين مي رود و بي ثروت کتابي هم براي خواندن نمي ماند و بي علم ثروتي نيست چون ادم بي علم و آگاهي از روي جهل هرچه دارد برباد مي دهد و از بين مي برد پس علم و ثروت مکمل يکديگرند و ازلحاظ منطقي قاعده عموم و خصوص مطلق بين اين دو برقرار است خدايا به قدري به من ثروت ده که توان بذلش در راه تو از من گرفته نشود و به قدري از علم مستغنيم کن که از معارف و شناخت تو دور نشو
+
نقل مي کنند در احوالات صاحب تفسير الميزان مرحوم علامه طباطبايي
که بسيار در کلام و گفتار مواظب بود
و احتياط مي کرد
يک روز همين طور که سر کلاس درس مي داد براي مثال مثال کوري را زد،
ناگهان متوجه شد که در مدرس فرد کوري حاضر است،
بسيار ناراحت شد که نکند اين شخص کور، ناراحت شده باشد.
از شدت ناراحتي ديگر نتوانست درس را ادامه بدهد
*و درس تعطيل شد!!!!!!*
محمد....
95/1/18
+
... گفت
به يکي از دوستانم به شوخي گفتم من 24 ساعت متوالي خوابيده ام
دوستم گفت: *بدون غذا؟؟!!*
همين سخن را به دوست ديگرم گفتم
گفت: * بدون نماز؟؟!!*
.
.
.
*عکس العمل افراد نسبت به دغدغه ها و بايد و نبايدهاي زندگي*
محمد....
95/1/18
سلام عليکم / تبليغ عيد غدير خم مسئوليت همه است / مسابقه نقاشي کودک ؛ مسابقه ابلاغ غدير ؛ مسابقه پيام غدير و برترين عيد ؛ هديه غديريه / جوايز : - سکه هاي طلاي ياعلي - يک ميليون تومان هزينه کامل سفر عتبات / [جامعه مبلغين عيد غدير خم] / شايد يکي از راه هايش اين باشد : مي توان با پست مجدد و ... مطلب را در ديد عموم قرار داد. / با تشکر / موفق باشيد
4 فرد دیگر
18 فرد دیگر