پيامهاي ارسالي
+
بي حس شدگان را چه غم از خنجر بعدي...
my writings
03/10/16
عقيل صالح
@};-
.: ام فاطمه :.
که خنجر غمت از اين خرابتر نميزند
عقيل صالح
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} واي دده، هامي دردلي ديلر:D
+
تمام راههايي که رفته ام، مرا به خود بازگرداند، گويي چيزي نبوده ام جز نامه اي به خويشتن...
my writings
03/10/16
+
باشد که نباشيم که بدانند نماندن بلديم...
هما بانو
03/10/14
+
و حسنک را سوي دار بردند و بجايگاه رسانيدند. بر مرکبي که هرگزننشسته بود نشانيدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنيد. هيچکس دست بسنگ نميکرد و همه زار ميگريستند، خاصه نشاپوريان. پس مشتي رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن بگلو افکنده بود و خبه کرده.
هما بانو
03/8/12
+
اينک که جان به لب وَ لبِ ما به جان رسيد
اين خنجر از شماست که تا استخوان رسيد
زين آسيا شراره به هفت آسمان رسيد
“اين نوبت از کسان به شما ناکسان رسيد
نوبت ز ناکسان شما نيز بگذرد”
پيام رهايي
03/2/8