پيام

نور الزهراء
98/10/18

+ دوشنبه 16 دي نيم ساعت مونده به نماز مغرب با عجله آماده شديم تا بريم تشييع سردار دلها قاسم سليماني آقامون نزديک بلوار مرجعيت ما رو پياده کرد و با عجله به تهران رفتپياده راه افتاديم تا بلوار. مجبور بوديم از خاکي عبور کنيم بالاخره از دوتا جوب بزرگ رد شديم تا رسيديم به بلوار تا عمودِ 140 رفتيم .. به دخترا گفتم برگرديم بريم به طرف حرم ..رفتيم تا بلوار 118 رسيديم اونجا از خستگي براي چندمين بار نشستم

كيوان گيتي نژاد و 102/5/31

دخترم گفت مامان برم نون پنير بگيرم ... گفتم برو ....دخترام برگشتن با نون لواش و تخم مرغِ شهادتِ پوست نکنده

منم که ناهار نمي خورم ...حسابي گرسنه بودم... خيلي مزه داد... همونجا نسشتيم تا شهدا رو بيارن

خيلي منتظر مونديم... سرد بود ..منم نمي تونستم بشينم تمام پاهام درد ميکرد... ايستادم تا شهدا رو آوردن ... اون قسمت چون وسط مسير بود خلوت بود و مردم دنبالِ ماشين شهدا ميدويدند(هروله) تا برسند جمکران

دوباره با پادرد شروع کرديم برگشتن به همون مسيري که اومده بوديم از خاکي برگشتيم تا بلوار مرجعيت پياده حرکت کرديم.... فاطمه و من نمي تونستيم ديگه حرکت کنيم ..ولي ماشيني نبود که کرايه کنم ..همه ماشين ها دوتا جا داشتن و ما 4نفر بوديم

تا نزديکيِ خونه اومديم ....يک ماشين شخصي بوق زد. به خاطر خستگي دربست گرفتم و سوار شديم تا خونه... مي ترسيدم شخصي بگيرم ولي مجبور بودم...فرداش نميتونستم راه برم... امروز تازه پاهام کمي خوب شدن

اتاق بسته اس. نميتونم بازش کنم. مجبور شدم اينجا ثبت کنم.ببخشيد سرتون درد آوردم.

قبول باشه.. خوش به سعادتتون عزيزم :) @};- چه خوب که هنوز هستي عزيز=) ان شا الله به حرمت شهدا..درد پاتون هم خيلي زود بهبود پيدا کنه و شهيد سليماني هم اين دنيا و هم آخرت شفاعتتون کنه@};-

{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} قبول حق باشه همابانو مهربان.اصرارِ فاطمه باعث شد که من بتونم حضور پيدا کنم در اين مراسم باشکوه... دخترام تعجب کرده بودن که من چه قدر راه رفتم... تو خونه فقط نشستم رو مبل يا خوابم :D ... تشکر که دعا کردي خوب شم.... اميدوارم شما هم عاقبت به خير بشيد و 120سالگي شهيد شيد.

{a h=noorozahra69}نور الزهراء{/a} عزيزم دعوت شده بودي.. خوش به سعادتت..دخترا کار خوبي کردن :) چون اين سعادت نصيب شهر شما هم شده بود حتما بايد توي اين سعادت سهيم ميشدي و اگه نميشدي حتما و هميشه غبطه ي اون روز و اون لحظه رو مي خوردي

الهي به آبروي شهيد سليماني هميشه سالم و سلامت باشيد و خدا بهت قوت قلب و سلامتي تن بده که هميشه توي اين سعادت ها با پاي جسم و پاي دل سهيم بشي

{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} ممنونم و همچنين @ };-@ };-

خوش با سعادتتون بانو

{a h=eshgekhas}مرگ بر آمريکا{/a} ممنونم@ };-

قبول باشه بانو

{a h=parsiGolchin}شکار لحظه ها{/a} قبول حق انشاء الله

سلام نور الزهرا جون . قبول باشه . منم بودم خيلي سخت و سرد و خسته کننده بود . خدا بد نده مريضي ؟؟؟؟

{a h=mamanenini}سايه سادات ?{/a} سلام سايه سادات خانم. قبول حق باشه. الان بهتر شدم خدا رو شکر @} ;-

نشنيني هيچگاه بر غم يار و دوست و عزيزي که بهايش بي نهايت قابل شمارش نيست جز به مقام و جبروتش

2--براي تو

همابانو

.: ام فاطمه :.