پيامهاي ارسالي
+
*من از سکوت تو خاموشم
ولي ز روي تو بي هوشم
مرا صداي تو دارو نيست
سخن بگو که سراپا گوشم
اگر بميرم و خاکستـــر
براي عشق تو مي کوشــم
برهنه ام به بياباني ها
رداي عــشــق تو مي پوشم
ز خاک مقبـــره ام يکسر
ز شوق روي تو مي جوشــم*
سعيد عبدلي
93/6/30
+
*دل کبوتر شد سفر آغاز کرد
لحظه ها را دل غزل پرداز کرد
وسعت پرواز دل اندک نبود
اين کبوتر تا حرم پرواز کرد
تا که آمد روي گلدسته نشست
سفره دل را برايش باز کرد
چون که او را همدم رازش بديد
گريه کرد و غمزه و ناز کرد
چون که قلبا عاشق او گشته بود
عشق خود را با رضا ابراز کرد*
||عليرضا خان||
92/7/29
+
*عاقبت از پس ابر، نور خورشيد ميآيد
ندبه خوان اي دل خسته، صبح اميد ميآيد
ديدگان ديده به راه و قلبها جملگي روشن
مهديم فارغ از هيچ شک و ترديد ميآيد *
*قاصدک و شاپرک*
92/7/8
+
*يقين دارم که مي آيي، ولي زود بيا
ترا سوگند بر شوکت معبود بيا
به آتش پا نهي آتش گلستان مي شود
براي ختم آتش هاي نمرود بيا*
*قاصدک و شاپرک*
92/7/4
+
*آخر از دست تو من فرياد خواهم زد
عشق تو را از ته دل داد خواهم زد
مثل شيرين اگر دهي امر به کندن
تيشه بر کوه همچون فرهاد خواهم زد*
معجزه بهار
92/7/4
+
*تنهائيم شد عاقبت چون دام من
واي از اين تنهايي و فرجام من
تنهايي از دوست شيرين تر شود
بس تلخ دارد دوستانم کام من*
مهسا خانوم
92/7/3
+
*رقاصکهاي ميان تهي
فرزند آب و کف و صابونند
زائيده نفس تند کودکي شيطان
که در نورمصنوعي لامپ ها مي درخشند
راستي
تا کجا پرواز
تا کجا جولان
تا کجا خودنمائي
تا کجا اين چنين طناز
تا سقف گرد گرفته خانه
يا تار عنکبوتي کنج يک ديوار
تا آنجا که انفجاري کوچک
موجب سقوط باشد...*
معجزه بهار
92/7/3
+
*من شدم سرمست آن چشمان تو
کي شوم آخر شبي مهمان تو
آرزو دارم بميرم نازنين
خاک من باشد ته گلدان تو*
معجزه بهار
92/7/3