پيام
+
از تمام ِ دلتنگي ها،
از اشک ها
و شکايت ها
که بگذريم؛
بايد اعتراف کنم
مادر و پدرم که ميخندند،
خوشبختم...
.
.
.
عکاس: زهرا بانو
مکان: ورودي ِ سالن ِ برج ِ ميلاد ِ تهران
از اشک ها
و شکايت ها
که بگذريم؛
بايد اعتراف کنم
مادر و پدرم که ميخندند،
خوشبختم...
.
.
.
عکاس: زهرا بانو
مکان: ورودي ِ سالن ِ برج ِ ميلاد ِ تهران

2-رز سفيد
99/6/27
خادمة الشهدا
ّبح بح..کجا بودي صب؟
ربيع القلوب
الان ما فهميديم شما برج ميلادم رفتين خوشا به سعادتتون
*زهرا بانو*
برج ميلادو ميگي؟! صب نبودم اين مال ماه رمضونه ماه رمضون اونجا بوديم
*زهرا بانو*
خب خدا رو شکر که فهميدين!!! قصدم فقط فهميدن شما بود
*قاصدک و شاپرک*
* اي بتركي كه بدونه من رفتي ميلاد اصلا تو اين دوروز كجا بودي ؟ معتاد شدي ؟ سلام
*زهرا بانو*
حالا دفعه ديگه با تو ميرم شاپرک / من؟! اومممم... خب درگيرم اين چند روز (آيکون خانم مارپل)
*مهاجر*
فک کنم تا بالا برج ميرفتيد روزه تون ميشکستا...
خادمة الشهدا
صب هف پاشدي يني؟
*قاصدک و شاپرک*
* من مگه بي كارم با تو پاشم بيام ميلاد بين اين همه آدم يني يه شيريني مي خوريم ؟!
*زهرا بانو*
خاااااااااادمه بعله پاشدم
*زهرا بانو*
جناب مهاجر ما که روزه بوديم روزمون نشکست نميدونم ديگه والا
خادمة الشهدا
آفرين فرزندم..آفرين
*زهرا بانو*
درک نيا / کوفت و شيريني ميخوريم
*قاصدک و شاپرک*
* وااااااا خوب شيريني نخوريم ؟!
*زهرا بانو*
به سختييييييييييييييييي ولي مادرم
*زهرا بانو*
نننننننننننننه
*قاصدک و شاپرک*
* خو پس حلوا بده زعفروني باشه لطفا
*قاصدک و شاپرک*
* ببين زهرا من الان برام ابهام شده اون جملت يني كل ووجودم وشيريني فداي تو ؟!
*زهرا بانو*
عاقا ما هيچي نداريم برو برو خونتون
*زهرا بانو*
ننننننننننه بروووووووووووووووو
*قاصدک و شاپرک*
* حالا من به قاصدك ميگم اينا از اين خرجا نمي كنن و انقد بوووووووووقن كه به بالا شهر رسيدن تو اعتراض مي كني
*زهرا بانو*
عاقا خب باشه بيا بهت يه چيز ميدم حالا
*قاصدک و شاپرک*
* يني راستكي شيريني مي دي ؟! واي خدا
*زهرا بانو*
شيريني واسه چي بدم اصلا؟!
*قاصدک و شاپرک*
* خب چون درگيري چند روز
*زهرا بانو*
درگيرم که درگيرم شيرينيش چيه اين وسط؟!
*قاصدک و شاپرک*
* آخه جديدا هركي درگير ميشه بعدش شيريني ميده
*زهرا بانو*
عاقا اصلا مراسم ازدواج و اينا نيييييي ولم کن دست از سر مجرد من بردار
*قاصدک و شاپرک*
* وا ترشيدگي بت فشار آورده زهرا؟! من كي حرف ازدواج زدم ! استغفراله
*زهرا بانو*
برو برو برو خودتو گول بزن برووووووووو
*قاصدک و شاپرک*
* بابا تو حالت خيلي وخيمه ها زهرا
*زهرا بانو*
تو توهمي هستي
*قاصدک و شاپرک*
* اينا همه آثار شيريني زهرا داري هذيون ميگي
*زهرا بانو*
عاقا کي مياي تهران ببرمت شيريني بخوري؟!کيييييي؟!
*قاصدک و شاپرک*
* فعلا كه افتاده خيلي خيلي عقب ولي نترس حتما ميام پولاي تو رو خرج مي كنم
*زهرا بانو*
مثلا چندم؟!
*قاصدک و شاپرک*
* فعلا بابام مشخص نكرده اما احتمالا اواسط شهريور ميشه
*زهرا بانو*
من تا 22 شهريور تهران نيستماااااا خدا رو شکر
*قاصدک و شاپرک*
* پس ميگم بعد 22 بيايم
*زهرا بانو*
يا خدا!!! اون موقع ايشالا درگير ثبت نام دانشگاهمم
*قاصدک و شاپرک*
* من پيدات مي كنم به هرحال ايندفعه نشد دفعه بعد
*زهرا بانو*
دفعه بعدي وجود نداره
*قاصدک و شاپرک*
* تا دلت بخواد دفعات بعدي وجود داره
*زهرا بانو*
نع
*قاصدک و شاپرک*
* حالا مي بينيم !شرط پاستيل
*قاصدک و شاپرک*
* زهرا ديدي فقط نظر من نيست
*قاصدک و شاپرک*
نظرمنم هس...زهرا داري بد بو ميدي...اصن ي وعضي
*زهرا بانو*
عاقا اين فيد واسه مامان بابامه ديگه عکسشم مال مامان بابامه بوش کجا بود؟! شايد بوي عطر بابامه اصلا
*زهرا بانو*
ننننننننننه
*قاصدک و شاپرک*
* قاصي يني شكوفم احساس كرده
*قاصدک و شاپرک*
شاپي زهر مار و شکوفه:پي..يک حالشو گرفتم امروز نديدي
*قاصدک و شاپرک*
زهرا کتمان نکن مجبور ميشيم باهم وارد عمل شيم اعتراف بگيريم
*زهرا بانو*
وااااااح قاصي تو ديگه چرا؟! عليک
*زهرا بانو*
آقا سهيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييل!؟!؟!؟
*قاصدک و شاپرک*
* حال گيرياي تو واس شكوف جواب نمي ده تنها خصلت خوبش همين سه پيچ بودنشه / زهرا يني گوشم از دست تو امروز كر شد چرا انقد جيغ مي زني ؟
*قاصدک و شاپرک*
نه جان خودم فک کنم ديگه پشيمون شد...شکر خدااااااااااااااااااااااااااا
*زهرا بانو*
بوگير واسه خودتون بسه که چي جلو اينا ميگين بو مياااااااد؟!
*زهرا بانو*
خب بايد صداشون بزنم
*قاصدک و شاپرک*
*قاصي اينو ببين رفيقه خنگول پیام+
*قاصدک و شاپرک*
آخي....آره...امشب فيدشو بزن...منم ميام اعتراف ميگيريم از زهرا...من برم فعلا مهمان داريم
*قاصدک و شاپرک*
* شمام كه دم به دقه مهمان دارين منم كم كم بايد برم
*زهرا بانو*
برو قاصي اعتراف ندارممممممم
||عليرضا خان||
برج؟ ميلاد؟ شيبدار؟؟ : دي
*زهرا بانو*
جاي باحاليه برين حتما
||عليرضا خان||
بليتش گرونه خانم مرفه دي:
*زهرا بانو*
عجب
كشتي نجات ما
الآن فخط ميخواستي بگي رفتي برج ميلاد؟؟؟؟؟؟فهميديم بابا..
*زهرا بانو*
خدا رو شکر
*قاصدک و شاپرک*
* آخ يني دستم بت برسه كشتمت ، تا اين موقع شب كجا بودي ؟ ها ؟ : دي
*قاصدک و شاپرک*
* فرار كردي؟! به هرحال فردا كه پيدات ميشه
*زهرا بانو*
شاپي بيرون بودم
*قاصدک و شاپرک*
* چشمم روشن تا اين وقت شب بيرون چه مي كردي ؟ ها ؟
*زهرا بانو*
مهموني بودم
*قاصدک و شاپرک*
* چه فايده بدون من كه بهت خوش نگذشت
*زهرا بانو*
آره همش دلتنگ تو بودم
*قاصدک و شاپرک*
* آره بابا مي دونم كلا مهموني كوفتت شده بود : دي
*زهرا بانو*
زهرم شد
*قاصدک و شاپرک*
* آره بابا الآن از نيش بازت كه دارم معدت مي بينم كاملا مشخصه : دي
*زهرا بانو*
خب اونا همش صحنه سازيه | خوابم مياد زيااااااااد هم صبحو و ظهر بيرون بودم هم شب. :| شبت خووووووووش
*قاصدک و شاپرک*
* خدا بيشتر كنه : دي الهي كه كابوس منو ببيني : دي شب بخييييييييييير
*زهرا بانو*
ايشالا / بميري با اين دعاهات
*قاصدک و شاپرک*
سلام زهرا...كم پيدايي
*قاصدک و شاپرک*
راستي روز پزشك مبارك دكتر قلابي
*زهرا بانو*
سلام قاصي همش بيرونم هرروز يه روز اينجا يه روز اونجا
*زهرا بانو*
امروز روز پزشکه؟! مرررررررررررررررررررسي
*قاصدک و شاپرک*
خوش ب حالت ...منكه پوسيدم تو خونه...اين شاپركم نمياد بريم دَدَر دودوور
*زهرا بانو*
من همش اين ور اون ور بودم اين چند روز مامانمم دادش درومده
*قاصدک و شاپرک*
خوبه ديه...بتركي الهيييييي: دي
*زهرا بانو*
تازه فردا هم نيستم خونه
*قاصدک و شاپرک*
نميري الهيييييهرچي شما مهموني ميريد ما عوضش مهمون داريم...
*قاصدک و شاپرک*
باي باي زهرا
*زهرا بانو*
خو نصف اين بيرون رفتنامم مهموني نيست خودم و دوستام ميريم بيرون
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید