پيامهاي ارسالي
+
باسلام و عرض تسليت ايام شهادت اباعبدالله الحسين عليه السلام و ياران باوفايشان ...تغيير نام کاربري بنده از "مديونم به شهدا"به "انديشه ي شهدا"...ياعلي ..التماس دعا
عليرضااحساني نيا
96/10/30
قلمدون
سلام . به نظرم اسم پر مسمي تر و در عين حال زيباتري هست / کار خوبي کرديد .
هانا آويني
سلام خانم قلمدون بزرگوار ،ممنون از شما ؛دعا کنيد رهرو شهدا باشيم تا وقتي زنده هستيم ...ياعلي
جبهه مقاومت اسلامي
96/10/18
+
[تلگرام]
سلام...يه سوال.
بزرگواران ،ممنون ميشم راهنمايي کنيد؛
جهاد مغنيه فرزند حاج رضوان (عمادمغنيه)بوده
پس به گمانم اينکه راه پدر رو انتخاب کرده يه کمک بزرگ بهش شده،
اين پارتي بازي ميشه يعني!؟
جهاد خودش خوب بود
يا تربيت اسلامي خانواده ش، او رو شهيد کرد؟!
هنر از جهاد بوده يا از والدين جهاد؟
عليرضااحساني نيا
96/10/16
سلام.به نظر بنده اينکه خانواده و محيط درون مذهبي باشن؛ نعمت بزرگيه ولي خب خيلي ها هم بودن که والدين پاک وشريفي داشتند ولي متأسفانه بيراهه رفتن... / مهم اينه که انسان خودش چقدر ظرفيت وجوديش رو بالا ببره..
.ما فقط به يه نکته بايد توجه کنيم؛ تو موقعيتي که هستيم حالا با هر شرايطي(که شايد برهرکسي فرق بکنه) بايد ببينيم وظيفمون چي هست؛ عمل کنيم..به نظر من تشخيص وظيفه و عمل به وظيفه نکته ي خيلي مهميه..
+
"مرگ گردنگير فرزندان آدم است؛ همچون گردنبند بر گردن دختر جوان." اين سخناني بود از امام حسين عليه السلام که "جهاد عماد مغنيه" آن ها را در سالگرد شهادت پدرش حاج عماد مغنيه بيان کرد.
عليرضااحساني نيا
96/10/16
"*ما در مواجهه با مرگ، رسيدن به شهادت و بزرگي را انتخاب کردهايم؛ ما فرزندان کساني هستيم که مرگ راه آنها را نميشناسد؛ چرا که آنها بوسيله مرگ در مسير خدا صعود کردهاند و به زندگي و نشاط و بشارت دست يافتند؛* زندگي که جز کسي که ابرها از ديدگانش کنار رفتند آن را احساس نميکند؛ از اين رو آنچه را که کسي نديده ميبيند و آنچه که به قلب کسي خطور نکرده به قلب وي خطور ميکند.
+
*مي شود کمي هم مرا دعاکني اي شهيد ....*
آسماني شدنت مبارک محمد جان
( 13 شهريورماه سالروز شهادت شهداي يگان صابرين گراميباد).
*شهيد محمد محرابي پناه متولد 1364*
عليرضااحساني نيا
96/10/16
+
همسر شهيد مي گفت : « سيد محمود ، عادت داشت تا دخترم را با دعاي سلامتي حضرت حجت (عج) آرام کند............"شهيد سيد محمود موسوي از شهداي يگان ويژه ي صابرين/تاريخ شهادت*1390/06/13*
||عليرضا خان||
95/11/20
+
مي گفتند : چرا برنميگردي عقب بااينهمه ترکش؟؟!!
مي گفت:آدم براي اين خرده ريزه ها که برنميگرده...ترکش بايد قد ليوان باشه تا آدم خجالت نکشه بره عقب...
آخر سر هم با يکي از همين ترکش هاي ليواني رفت ...
*عقبــــ نرفتـــ، رفتـــ بهشتــــــــ*
مسیر عرشی
95/10/6
+
شهيد مصطفي کميل صفري دائم الوضو بودند و در هر شرايطي نماز رو اول وقت مي خوندند ، روزي ايشان با لباس کار ماهيگيري و شکار هنگام نماز ، شروع کردند به اقامه آن ، ديگران گفتند بابا ! خونه نزديکه چند دقيقه ديگه ميريم خونه با سر و وضع تميز نماز ميخونيم ... فرمودند وقتي قراره اول وقت باشه يعني اول وقت .
روزي خانم شهيد صفري داشت پياز ريز مي کرد که اذان شد ، شهيد کميل گفت نماز ،
مسیر عرشی
95/10/6
همسر شهيد گفتند يک دقيقه ديگه تموم ميشه . اما کميل اجازه نداد.
روايت نماز خواندن شهيد ( از زبان همسرشان او عادت داشت نماز را با غم و اندوه بخواند و سرش را کج بگيرد و حتّي در نماز از خوف الهي گريه مي کرد، وقتي که به او مي گفتيم: شما بايد خوشحال باشي که نماز مي خواني و با خدا راز و نياز مي کني! چرا اينجوري نماز مي خواني؟! مي گفت: « ببين؛ رهبرِ ما هم با مظلوميّت نماز مي خونه« او مي گفت:
همسرم! بدان که نمازِ ما در برابر اين همه نعمت هايي که خالق يکتا به ما ارزاني داشته است، حدّأقلِّ سپاسگزاري است و از اينکه نمي توانم آنگونه که شايستة خداوند است او را عبادت کنم خوف دارم.
6 فرد دیگر
26 فرد دیگر
+
امام عصر"عج الله تعالي فرجه الشريف"
به شيعيان ما بگوئيد خدا را قسم دهند به حق عمه ام حضرت زينب "سلام الله عليها" که فرج مرا نزديک گرداند...
*الهي بحق زينب عجل لوليک الفرج*
مسیر عرشی
95/10/6
+
اگر از دست کسي ناراحت شديد ، دو رکعت نماز بخوانيد و بگوئيد: خدايــــا !! اين بنده ي تو حواسش نبود ،من ازش گذشتم ، تو هم بگذر...
* شهيد حسن باقري*
التماس دعا
قلمدون
95/3/1
1 فرد دیگر
15 فرد دیگر
+
يکي از مهمترين مطالبي که بشه درمورد اين شهيد بزرگوار بيان کرد حساسيت فوق العاده اين شهيد پيرامون موضوع بيت المال است.
يکي از همکاران اين شهيد بيان ميکنند براي جلسه اي تا حدود اوايل شب در يگان مشغول بوديم ، بعد از جلسه هنگام خروج به شهيد زلفي گفتم : صبر کن تا برات آژانس بگيرم شهيد گفتن: نه خودم ميرم
گفت: خوب با ماشين محل کار برو. گفت: اصلا به هيچ وجه، گفتم: خوب با موتور برو پولشم بده. گفت:
محدثه خانوم
95/2/28
+
لبخند که ميزني از درون قاب، نمي گذاري عادت کنم به نبودنت،
و تا هميشه در خاطره ام زنده اي،اي آسماني ترين محمد...
*شهيدمحمدغفاري از شهداي يگان ويژه ي صابرين*اللهم صل علي محمد و آل محمد وعجل فرجهم
* هاتف *
95/2/14
محدثه خانوم
94/9/10
از گردان حنظله لشکر 27 در ولفجر مقدماتي سال61 در فکه به جز برگي دست نوشته که در جيب يکي از رزمندگان گردان حنظله که در تفحص سال 71 توسط شهيد محمود وند وگروهش در فکه کشف شدچيزي باقي نمانده..ميداني در آن دست نوشته چه نوشته بود؟؟؟؟
**امروز روز پنجم است که در محاصره هستيم.
آب را جيره بندي کرده ايم.
نان را جيره بندي کرده ايم.
عطش همه را هلاک کرده است.
همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهاي کانال خوابيده اند.
ديگر شهدا تشنه نيستند.
فداي لب تشنه ات پسر فاطمه**
+
پــرواز ،بدون بال و پر ميخواهـــم ...
يک گوشه ي چشم ، يک نظر مي خواهــم...
ايکـــاش بـــــراي تو بميـــــــرم بي بي "سلام الله عليها"
* من يکـــ بدن بدون سر ميخواهــــــــم ....*
رهبر يار کوچک
94/9/10