پيامهاي ارسالي
+
*حسيني شدن کوچک و بزرگ ندارد...* کودکان هم با *چادر* هاي مادرانشان ايستگاهي بر پا کرده اند...
در انتظار آفتاب
95/11/12
+
مي روي...
يك جور...
مي آيي...
يك جور...
*خدايا...*
دلم بازم هم هواي *يار* دارد...
حرف امروز من
94/2/3
+
عزيزي ميگفت :
قبل از يافتن پسرش با ما راهي مناطق شد
با همان قاب عكس در دست...
نزديكي *سومار* بوديم
به او نگفتيم آن تپه سومار است
به ناگاه صدايي آمد : اينجا سومار است
*مادر* تا شنيد بر زمين افتاد
وشروع كرد به اشك ريختن
و در و دل با پسرش..
وگاهي ميخنديد
كسي نميدانست چرا ميخندد
صداي ناله اش مي آمد :
*تو نيامدي اما...
من آمدم پسرم...*
حرف امروز من
94/2/3
+
بيا اي *عيد* ...
اما...
*شادي* مارا نخواهي ديد...
*مريضي* دارد اين خانه...
*پريشان* کسي هستيم...
سبوي معرفت
93/12/2
+
*الحمدلله* روزيِ خوبي بود و ديدار با زني از ديار گيلانغرب.يکي از شير زنان انقلاب..
سعيد عبدلي
93/6/18
+
تو ... اگر هم بخواهي بيايي ...بين كوچه هاي شهرِ كوفي مانندمان...تنها مي ماني...آقاي من يك خواهش...نيا...نيا...نيا...مسلم مي شوي ميان كوفه...
2-طلبه جوان
92/12/3
+
حکمت باران در اين ايام ميداني که چيست ؟! *آب و جارو مي شود بهر مُ حَ رَ م کوچه ها...*
2-طلبه جوان
92/12/3
+
*حضرت حسين (عليه السلام)* براي وداع آخر به سمت خيمه* سجاد* گام برميدارد
گام هايي که گويي سنگين ترين *کوه* هاي هر عالم را برخود حمل ميکند
2-طلبه جوان
92/12/3
کمر اگر چه خميده است
و
تاب و توان اگرچه تمام شده
و
درد و داغ و جراحت و *عطش* اگرچه جسم را فرسوده ساخته
و همه رمق را از بدن کشده
اما
وجد و شوق و شعفي *غريب *در چشم ها موج ميزند
و
برگونه ها سر ريز مي شود
و
چهره را سرخي و طراوتي *لاله* گون مي بخشد
گمنامه
92/11/18
+
وقتي از بابام حرف مي زنيد اين قلبم ميگيره مي خواد در بياد...*نهايت غصه ي عليرضا کوچولو...*دُردونه ي شهيد علي پرورش*
عشق پاک ♥
92/8/8
بسم الله الرحمن الرحيم(1) الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (2) الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ (3) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (6) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (7)
بسم الله الرحمن الرحيم
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (3) وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)