پيام

لذت بردم از خوندن دلگويه ات .. انگار همون روزها و همون سالها رو باهات زندگي کردم.. تو ذهنم مجسم ميکردم اون روزهاي سالهاي دانشجوييت تو کشوز استاليا ( البته اگه اشتباه نکرده باشم) و چقدر خوشحال شدم با اين وجود ، همچنيان مقيد و متعهد و پايبند بودي و موندي

اميدوارم هميشه و همه جا خدا همه جوره ياورت باشه.. من هيچ وقت در ارزشمند بودنت ترديد نداشتم ...خدا حفظت کنه زاهده جانم

@هما بانو خيلي ممنونم هما جان لطف داري عزيزم فکر کردم براي بقيه خيلي نامفهوم باشه چون ادامه يه گفتگوي مفصله که يه زمينه‌اي داشته و اين بقيه‌اشه درواقع. ممنون که خوندي و ممنون از محبت هميشگيت

@.: ام فاطمه :. بزرگواري زاهده جان بله درسته يکم گنگ و مبهم بود..شايد فقط براي دلِ خودتون بود.. ولي کسي که قلمِ خوبي داره و به خوبي هم ميتونه به واژه هاي بي جان ، حس و جان ببخشه .. حتي اگه گنگ هم نوشته شده باشه بازم ميشه يه مقدار از ماجرا رو لمس کرد

@.: ام فاطمه :. و از خوندش نهايت لذت رو بردم چون فکر کردن به آدم هاي ارزشمند لذت بخشه و حضورتون و وجودتون و بودنتون تو جامعه يک نيازه و من خوشحالم که شما رو تو جامعه و کشور خودمون داريم.. هميشه سربلند باشين عزيزم

@هما بانو محبت داري هما جان .. اينقدر دلت وسيع و وجود ارزشمندت لبريز از محبت و لطفه که ديگران هرچه باشند کنار شما ارزش پيدا ميکنن... خدا وجود نازنينتو از غم و بلا حفظ کنه ان شاءالله

درودتان بادبانو ومانا وسلامت باشيد،عالي بود

به ياد اين سخن مولانا افتادم: دانه چون اندر زمين پنهان شود سِرِّ او سرسبزي بستان شود زَرّ و نقره گر نبودندي نهان پرورش کي يافتندي زير کان. تا دانه زير خاک نرود وسختي ها وفشارهاي خاک را تحمل نکند هيچ وقت سبز وزيبا نخواهد بود يا طلا و نقره که از معادن و فلزات گران قيمت هستند چنين،دانه وجود آدمي هم چو دانه تا سختي ها ومرارت هارا تحمل وتجربه نکنداستعدادهاي دروني او سرسبزوبارور نمي گردد.

@جوادتبريزي زندهباشيدلطف شماست