پيامهاي ارسالي
+
عشق خانه اي ندارد
نه سرانگشت
نه دل
نه چشم
عشق هيچ جا جا ندارد
و همه جا ظاهر مي شود
در انتظار آفتاب
98/11/2
+
تعقيبي در کار نيست رفيق..!
مــــ ـن
فقط
دارم دنبال زندگي ام ميروم
مي داني !
اين روزها
تو هم شدي يه گوشه از زندگيـــ ام
"اودسان"
شبستان نور
98/10/28
+
روزها خيسم از خيال تو
و شبهايم غرق ويراني
چه کنم ! پاي دلم هست
خودت مي داني
"اودسان"
زمزمه نسيم
97/11/30
+
اين چه عشقي است که در دل دارم
من از اين عشق چه حاصل دارم
مي گريزي زمن و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم
زمزمه نسيم
97/11/30
+
اي بي وفا ، راز دل بشنو
از خموشي من
اين سکوت مرا ناشنيده مگير
اي آشنا
چشم دل بگشا
حال من بنگر
سوز و ساز دلم را نديده مگير
زمزمه نسيم
97/11/30
+
عاشق که شدي دست و دلت ميلرزد
از ريشه و برگ و حاصلت ميلرزد
با موج ترانه هاي سرد طوفان
دريا و غروب و ساحلت ميلرزد
زمزمه نسيم
97/11/30
+
و من دوباره خاموش مي شوم
چون شب
مسكوت و مصلوب سرگردان..
تنها با آئينه هاي شكسته!!!
"اودسان"
زمزمه نسيم
97/11/30
+
ثانيه اي بعد از هر لحظه تلخ ..
آغاز يک روياي جديد است ..
اما تلخ تر اينکه زمين گرد است
"اودسان"
زمزمه نسيم
97/11/30
+
حرف هايم را
به باد مشرق مي سپارم
تا به نسيمي برسد
که از حوالي نگاهتان
انعکاس انتظار باشد...
" اودسان"
زمزمه نسيم
97/11/30
+
حوالي زمين ذهن من
زمان ايستاده
آنچه در جريان است ...
سکوني بيش نيست .
"اودسان"
زمزمه نسيم
97/11/30