پيام
+
روزي مجنون از روي سجاده ي شخصي عبور کرد، مرد نماز را شکست و گفت: مردک!در حال راز و نياز با خدا بودمتو چگونه اين رشته را بريدي؟! مجنون لبخندي زد و گفت: عاشق بنده اي هستم و تو را نديدم! چگونه تو عاشق خدايي و مرا ديدي؟!
راه كمال
93/9/22
آهـــــــــــاوران
سلام فاطمه خانوم :) خوبي؟
فاطمه-baby
سلام خانمييييييي ..خوبم...تو چطوري ؟؟؟
خانه ي خانواده
سلام عليکم ، با اينکه با عشق ميانه اي نداريم ولي جالب بود :D