پيام
+
بارون ميومد
بارون تند و ريز
دونه هاي بارون روي چادرم مينشستن
بعد آروم زير تاروپود چادرم قايم ميشدن
انگاري شرمنده خيس کردن من و چادرم بودن
اما
من و چادر مشکيم دوست داشتيم خيس شدن زير بارون رو
*خيس شدن زير بارون 22 بهمن 1393*
سعيد عبدلي
93/12/12
||عليرضا خان||
باريکلا
*ري را
آب رو چادر من واينميسته :|
زينب سادات ^_^
جنسش خوب نيست حتما :-D
*ري را
خيلي خوبه :|
*آسمان*
پارچش ازيناس که تکنولوژيش بالاس؟! :)
*ري را
نه بابا .. پارچه ش الگانسه :)
*آسمان*
عوضش اسمش باکلاسه! :دي :)
* گل نرگس *
سلام :) خوبي ؟ اصولا تا موهاي ما خيس شد :| يه 22 بهمنه يه سرماخوردگي بهش ديگه :/
*ري را
:)
*آسمان*
سلااام...ما نيز تا موهامون خيس شد ولي بارونش يه جوري بود که آدمو اذيت نمي کرد...سرما بخوريم از لاجوني خودمونه B-)
سعيد عبدلي
@};- الّلهُـمَّ صَلِّ عَلـي مُحَمَّـد وَآلِ مُحَمَّـد وَعَجِّـل فَرَجَـهُم@};-