پيام
+
اربعين آمد دلم را غم گرفت/
بهر زينب(س) عالمي ماتم گرفت/
سوز اهل آسمان آيد به گوش/
ناله ي صاحب زمان آيد به گوش/
جان اهل بيت عصمت بر لب است/
کاروان سالار آنها زينب است/
جمله مستان سوي ساقي آمدند/
مست مست از جام باقي آمدند/
سينه ها آماج رگبار بلا/
جاي زخم ريسمان بر دستها/
هوش از سر رفته و دل باخته/
جسم خود را بر زمين انداخته/
همابانو
96/8/11
*آسمان*
هر يکي در جستجوي تربتي/
بر لب هر يک کلامي، صحبتي/
قلبها پر شکوه از بيداد بود/
آشناي قبر ها سجاد(ع) بود
/
رهبر زينب(س) امام راستين/
حجت حق بود زين العابدين(ع)/
با کلامش عمه را مغموم کرد/
تا که قبر يار را معلوم کرد/
آمده همراه دخت بوتراب/
بر سر آن قبر کلثوم و رباب/
زخمهاي اين سفر سر باز کرد/
هر کسي درد دلي آغاز کرد/
زينب ازمژگان خود ياقوت سفت/
داستان اين سفر را باز گفت/
*آسمان*
گفت اي سالار زينب السلام
/
ماه شام تارزينب السلام
/
بر تو پيغام سفر آورد ام/
از فتوحاتم خبر آورده ام/
کرد با من اين مسير عشق طي/
راس تو منزل به منزل روي ني
/
معجرم نيلي شد و مويم سپيد
/
از غم دوري تو قدم خميد/
گر که دست رحمت و صبرت نبود/
زينبت در راه کوفه مرده بود
/
ظلم دشمن تا که بي اندازه شد/
ماجراهاي سقيفه تازه شد/
ريسمان بر گردن سجاد بود/
غربت بابا مرا در ياد بود/
*آسمان*
ديدي از ني دست خواهر بسته بود؟/
گوييا دستان حيدر بسته بود
/
ياسها را جوهر نيلي زدند
/
مادرم را گوييا سيلي زدند
/
ازشماتت کردن دشمن مپرس
/
از سه ساله دخترت از من مپرس/
شد سرت يک نيمه شب مهمان او/
با وصالت بر لب آمد جان او/
مرد در ويرانه و من زنده ام/
بي رقيه(س) آمدم شرمنده ام/
بارها از دوريت جان باختم/
بين مقتل من تو را در يافتم/
گر تو اي لب تشنه برداري سرت/
حال نشناسي دگر اين خواهرت....