شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ :(
حالا ميرن بر ميگردن.... خيلي دل تنگي نکنيد..... ياد داداش خودم افتادم....... چشم رو هم بزاريد تموم ميشه.... حالا انقد که مرخصي ميان و يا از اون جا جيم ميشن ميان خونه که..... :)
{a h=Neveshthehayeman}Neveshthe{/a} آره..اين نيز بگذرد..ممنون از شما
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} حتمن همينطوره که ميگي..شايد تا حالا عزيزانمون کنارمون بودن و دور نشدن طاقت دوري نداريم.. ولي زود ميگذره حتي براي خودش..خوبيش اينه که تنها نيس
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} فدات بشم گلم که انقدر مهربوني...خودش سربازي رو غول کرده بود..و زياد علاقه نداشت..ولي با يکي از دوستاي صميميش هم خدمت شد واسه همين فک مي کنم براش راحت باشه اين دو ماه.
{a h=roozayebarani}Baran{/a} داداشم..انقدم بيخياله که ي زنگ نزد..البته رفت..تفريحي خوبه..مدت زمانش هم کم باشه که عاليه..ولي اجبار نه. نميدونم با سختگيري مي توني کنار بياي يا نه..با بر پا بر جا..صبح کله سحر بيدار باش..پاس هاي شبانه..بي خوابي..
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} ميگي:D..سخته خيلي..تا لنگ ظهر ميخابيم تازه بيدارمون ميکنن عصبي هم ميشيم:D
عه رفت؟ بسلامتي برگرده :)
{a h=zirasmoonekhoda313}شميم دوست{/a} فدات بشم گلم..ان شاالله
{a h=roozayebarani}Baran{/a} خيلي هم خوب..موفق باشي عزيزم:D
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} عادت مي کنيم ..زنگ زد خيالمون راحت شد..
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} :D
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} :D بيرون فک نکنم انقد شلوغ باشه..خونه زلزلهB-)...اره تنها نبودنش ي حسن بود خدايش..
حالا يه چيزي يادم افتاد.... وقتي سه نصف شب زنگ زدن بهتون و گفتن ببين من الان دارم پست ميدم و شما تو خواب نازي.. دعوا نکنيد باهاشون.. برادر من که خواب نذاشته بود واسمون..... :D
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} اومد گلم..الان که اين پيامو دارم بهت ميدم 2 ساعت اومده مرخصي..ولي خب چون خسته و بي حوصله بود با پدرم رفت بيرون..حال و هواش عوض شه:D
{a h=Neveshthehayeman}Neveshthe{/a} اخه عزيزم.. نميدونم والا..هنوز کار به اونجا نرسيد:D..ولي ان شاالله خانواده باهاش همراهي کنن:Dولي سربازي ادمو مرد بار مي اوردB-)
{a h=Neveshthehayeman}Neveshthe{/a} داداشتون اهل سهيم کردن درد و غم هاش با شما بوده:D..ولي باز پسرا بهترين دوستاشون تو همين سربازيه..با اينکه انقد بهشون سخت ميگذره..دوستاي خوبي پيدا ميکنن، و بهترين خاطراتشون از همون دوره
{a h=yohana}عرفان وادب{/a} :D
{a h=Neveshthehayeman}Neveshthe{/a} :D
آخيييي خدا برادرتونو و همه سربازا و جوونا رو حفظ کنه ان‌شاءالله @};-@};-
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} فدات مهربوون..رفتش ديشب..خيلي هوا بد بود باد نگووو طوفان..اصلن ي وضعي بود...بابل بياد خيلي خوبه..
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} فداي شما فاطمه بانو جان...ان شاءالله..محيط سربازي هم چندان جالبناک نيستا..ي چيزايي مي شنوه آدم که باور کردني نيس :(
{a h=yohana}عرفان وادب{/a} زنده باشيد... ان‌شاءالله در پناه خدا محفوظ باشن
{a h=emozionante}.: فاطمه بانو :.{/a} ممنونم از شما..به همچنين
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} نه بيچاره مرخصي اومد..پنجشبنه ساعت 2 تقريبا رسيد فرداش ساعت 7:30شب وسط باد و باران حرکت کرد به سمت چالوس..الان ي طرحي اومد فک کنم سربازا بتونن نزديک محل سکونت خدمت کنن..ان شاالله که درست مي شه..بايد پيگيري کنيم..فداي تو گلم ..آره خيلي دلواپسي داره اينطوري:D
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} ان شاالله..اصلن خوب نيست:D..اون روز که عباس رفت و هوا هم خراب بود اين حس بهم دست داد گفتم چي ميکشن مامانا..اصلن دوس ندارم انقدر ضعيف باشم..خوبه مامان نيستم..اگه مامان بشم ي روز به دو روز دووم نميارم با اين ضعيف بودنم..بايد خودمو قوي کنم :D..والا:D
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} آخه عزيزم..دوستان به جاي ما:D..خدا رو شکر که خو‌ش گذشت بهت..من تجربه مسافرت دور از خانواده رو داشتم ولي بيش از سه روز نبوده. واسه همين فکر کنم يکم اذيت شدي.ولي وابستگي زياد خوب نيس اصلا. دو طرف اذيت ميشن مخصوصا طرف مقابل هم همينطور وابسته باشه..
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} بايد کم کرد وابستگي رو..من که اينکارو مي کنم..مخصوصا سر بچه که خيلي اذيت کننده هس..تو هم همين کار رو کن، باور کن خوب نيس..واسه همين دخترا و زن ها ، مامان ها زود مي شکنن..تعادل خوبه:D
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} آره فدات..تعادل خوب بيد:D
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} @};- @};- @};-
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top