شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اي کاش بودي و مي ديدي که چشمانم چطور در انتظار توست
اشکها در بدرقه راهت همچو آبي که بدرقه کننده مسافر است
تو را بدرقه مي کرد و در انتظار بازگشت توست
اي کاش بودي و التماس دستانم را مي ديدي که بسوي تو دراز شده
و با فريادي بي صدا تو را به سوي خود مي خواهد
آري اين منم که از دوري تو ديگر تاب و توان حرف زدن ندارم
برگرد که ديگر در من جاني نمانده که نثار تو کنم ، برگرد ...
برگرد ...

خطا در آدرس عکس
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top