پيام
+
صدايش يکسره در سرم مي پيچد
نمي فهمد که از او متنفرم نمي فهمد و اينقدر نفهم هست که باز نفهمد جلوي چشمان من حاضر نشود
صدايش که مي آيد از خشم جانم به لب مي آيد و بازميگردد. دوست دارم يقه اش رو بگيرم و پرتش کنم کنار و رو به صورتش بگويم که تحمل يک دقيقه ي او براي من چقدر دشوار است و وجودش چگونه حالم را بهم مي زند و خراب ميکند
»
موجود نفرت انگيز
برو مرا ديوانه نکن کاش ميتوانستي اين حجم نفرت را بفهمي
»
همابانو
103/6/24
*ري را
کاش از کسي اينگونه بدتان نيايد ...
* آناهيتا*
واااا ي : ) يني انقد ازش بدت مياد ؟؟ : / خداروشکر من تا حالا ب اين درجه از تنفر کسي نرسيدم!!!! :D
در انتظار آفتاب
اوه اوه اوه
محدثه خانوم
سلام... خيلي وقتها از اين تنفرها بيشترين ضربه رو روح خودمون ميخوره
*ري را
سلام .. درست مي فرماييد
محدثه خانوم
@};-
*جهادي
منم :(
*ري را
حتي روزي فکرش رو نميکردم که با شنيدن صداش از فاصلههاي چندکيلومتري بغض کنم و بزنم زير گريه و دلم بخواد کنارش باشم...چطور ميتونستم اينقدر ازش متنفر باشم؟ چطور ميتونستم اينقدر پست باشم؟