پيام
+
من از *عقرب *نمي ترسم ولي از *نيش *مي ترسم
من از *گرگي *که رفته در لباس *ميش* ميترسم
بسي خوردم فريب *نارفيقي ها* در اين دنياي دون پرور
فداي همت بيگانگانم من ولي از *خويش* مي ترسم
ز بس که *بي وفايي* و *دو رنگي* ديده ام از مردم نامرد
چنان آهوي وحشي بيابان از پس و از پيش مي ترسم
هر آن کس را که گفتم با تو يارم بار خود بر دوش من بگذاشت
ز *دشمن *نيست پروايي من از *يار منافق کيش* مي ترسم
* هاتف *
91/5/24
بچه هيئتي!
دردکشيده ها لايک بزنن...................................................................گله از دشمنم نبود اگر چه خون من ريزد
/من از قلبي که در راه *رفاقت* گشته است *دلريش* مي ترسم/
بهر هر کس يا علي گفتم نبرد آنرا به پايانش/
من از ياري که باشد* بي وفا *از دشمنم هم بيش مي ترسم
بچه هيئتي!
مرا با خانقاه و خرقه و درويش کاري نيست/
ولي از آن *مسلمانان نادرويش* مي ترسم/
من حق خواه را نبود هراسي از سخن گفتن /
وليكن از زبان خويش بيش از پيش مي ترسم...
بچه هيئتي!
قطعا همينطوره، واگرنه نميتونه خوب نقششو بازي کنه!
.:راشد خدايي:.
ميترسم لايک بزنم!!!!