شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي ارسالي

ساعت ویکتوریا
+ خاطره اي از دکتر شريعتي<br>کلاس پنجم که بودم پسر درشت هيکلي ته کلاس ما مي نشست که براي من مظهر تمام چيزهاي چندش آور بود،آن هم به سه دليل:اول آنکه کچل بود دوم سيگار ميکشيد و سوم در آن سن و سال زن داشت<br>چند سالي گذشت يک روز که با همسرم از خيابان ميگذشتيم آن پسر قوي هيکل ته کلاس را ديدم درحالي که خودم زن داشتم ،سيگار ميکشيدم و کچل شده بودم.
چراغ جادو
نسيم احمدي-2
رتبه 0
0 برگزیده
228 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آبان ماه
vertical_align_top