پيام
+
از تدبير ساده اما موثر يک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور يک تهديد به نام باربي رو براي فرزند خودش تبديل به يک فرصت کردند.
خاطره رو با هم بخونيم:
عروسک باربي رو وقتي کلاس سوم بودم شناختم...
دست و پاش 90درجه کج و راست ميشد و انگشتاي ظريفي داشت..
و اين براي من که عاشق چيزهاي کوچولو و ظريف (مث خونه کوچيک،ماشين کوچيک) بودم رويا بود...
خاطره رو با هم بخونيم:
عروسک باربي رو وقتي کلاس سوم بودم شناختم...
دست و پاش 90درجه کج و راست ميشد و انگشتاي ظريفي داشت..
و اين براي من که عاشق چيزهاي کوچولو و ظريف (مث خونه کوچيک،ماشين کوچيک) بودم رويا بود...
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید