شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو

کوزت

+ آسيمه سر رسيدي از غربت بيابان / دلخسته ديدمت از آوار خيس باران // وامانده در تبي گنگ ناگه به من رسيدي / من خود شکسته از خود در فصل نااميدي // در برکه دو چشمت نه گريه و نه خنده / گم کرده راه شب را سرگشته چون پرنده // من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم / پيدا نمي شدي تو شايد که مرده بودم // من با تو خو گرفتم؛ از خنده ات شکفتم / چشم تو شاعرم بود تا اين ترانه گفتم
کوزت
90/1/6
کوزت
در خلوت سرايم يکباره پر کشيدي / آنگاه اي پرنده بار دگر پريدي // من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم / پيدا نمي شدي تو شايد که مرده بودم
سلام - نوشته از خودتون است(ايراني)
کوزت
سلام. نه شعرش از اکبر آزاد. ترانه ش هم که معروفه
کوزت
آره درسته دکتر اصفهاني خونده
چراغ جادو
کوزت
رتبه 0
0 برگزیده
515 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top