پيام
+
آسيمه سر رسيدي از غربت بيابان / دلخسته ديدمت از آوار خيس باران // وامانده در تبي گنگ ناگه به من رسيدي / من خود شکسته از خود در فصل نااميدي // در برکه دو چشمت نه گريه و نه خنده / گم کرده راه شب را سرگشته چون پرنده // من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم / پيدا نمي شدي تو شايد که مرده بودم // من با تو خو گرفتم؛ از خنده ات شکفتم / چشم تو شاعرم بود تا اين ترانه گفتم
کوزت
90/1/6
کوزت
در خلوت سرايم يکباره پر کشيدي / آنگاه اي پرنده بار دگر پريدي // من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم / پيدا نمي شدي تو شايد که مرده بودم
عكس هاي باغبادران
سلام - نوشته از خودتون است(ايراني)
کوزت
سلام. نه شعرش از اکبر آزاد. ترانه ش هم که معروفه
کوزت
آره درسته دکتر اصفهاني خونده