پيام
+
در فکه مرا راه ندادند////آيا که شود مکه به درگاه تو آيم؟؟؟باران قضا گِل به مسير دل ما زد////آيا به سر کوي تو من راه ندارم؟؟؟؟
حرف امروز من
93/3/19
داش هادي
ببخشيد که اينطوري شد.داشتم ميرفتم اين چند جمله به ذهنم اومد نوشتم تا شنبه درستش کنم.به اميد ديدار....@};-
داش هادي
روزي به سوي فکه با کاروان روان شد///باران سرد و وهشي در راهمان عيان شد///راهي که رفته بوديم از گل ولاي پر شد///در زير چرخ ماشين راه نرفته سُر شد///آخر که فکه جا ماند///وقت سفر که پُر شد....
پيام رهايي
فکه و مکه هم وزنند و هم نشاني ...در باغ شهادت فکه ايها از طرف مکه باز شد که به ديدار يار آمدند...!
داش هادي
@};-