پيام
+
[تلگرام]
آنجا يک قهوه خانه بود. اما ننشستيم به نوشيدن دوتا استکان چاي، چرا؟ دنيا خراب مي شد اگر دقايقي آنجا مي نشستيم و نفري يک استکان چاي ميخورديم؟! عجله، هميشه عجله.
کدام گوري ميخواستم بروم؟ من به بهانه ي رسيدن به زندگي، هميشه زندگي را کشته ام.
محمود دولت آبادي
***انتظار***
97/5/29
*diafeh*
..
انديشه نگار
بسيار عالي،....
*diafeh*
خب اگ اون موقه هم ميرفتيم با الان ميشد دوبار =)
*diafeh*
@};- : )