پيام
كيوان گيتي نژاد و
102/8/12
عارفانه هاي يک دوست
سلام چشم هاي گر رابايد شفادهيم شايد جور ديگرشود ؟تانفت هست عقل حاکم نيست ؟؟؟؟؟؟
* راوندي *
من از آينده نالانم ، بحال نوجوانان سخت گريانم ، خدايا از پريشان حالي آنان پريشانم ، چگونه با تو مانم بر سر آن عهد و پيمانم ، مرا يا قدرتي ده يا که هم اکنون بميرانم .
كيوان گيتي نژاد و
گردشگري در آلام و آرزوهاي پايان آلام فراتر نام بين المللي مي خواهد بگيرد و ويزا هم مي خواهد اگر پاسپورت ات ريپورت نگردد مي تواني در اعماق بدبختي هايت هم گردشگر اعزام کني بي شک جز خود گردشگري نمي يابي
كيوان گيتي نژاد و
9 دي روزي بود که صدايم صداي او را لمس کرد و برزخم را زينت داد و آلام مرا معنا بخشيد و بدبختي را برايم معناي عرفاني داد آن روز که منيت تن خواست رهايي را از بند درون به هيمنه پوشالي فتنه رودررو کند دشمن نبود که مرا باور نکند ياران بودن که بودن ام را باور نمي دادند آنجا که دشمن براي اثبات اش نگاهش سخن مي گفت جان من از ناموس باور من باوري برخواست نمي گرو