پيامهاي ارسالي
+
نـگـاه کـه هـرزه بـاشـــد
حـجـاب هـم کـه داشـتـه باشـي آنـجــور کـه مـيـخـواهـد تـو را تـصـور مـيـکـنـد
پـس فـکـري بـه حـال مـغـزهـاي فـاحـشــه کـن نـه حـجـاب ...
حـجـاب هـم کـه داشـتـه باشـي آنـجــور کـه مـيـخـواهـد تـو را تـصـور مـيـکـنـد
پـس فـکـري بـه حـال مـغـزهـاي فـاحـشــه کـن نـه حـجـاب ...
...*Mon Amour*...
92/11/11
+
همه ماهر شده اند
يک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد !
اما من …
ناشيانه
به يک نفر دل ميبندم
هزاران بار
يک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد !
اما من …
ناشيانه
به يک نفر دل ميبندم
هزاران بار
2-ياد ياران
92/6/6
+
زن جنس عجيبي ست !
چشم هايش را که مي بندي ،
ديد دلش بيشتر ميشود...
دلش را که ميشکني ،
باران لطافت از چشم هايش سرازير...
انگار درست شده تا . . .
روي عشــــق را کــــــم کند.
چشم هايش را که مي بندي ،
ديد دلش بيشتر ميشود...
دلش را که ميشکني ،
باران لطافت از چشم هايش سرازير...
انگار درست شده تا . . .
روي عشــــق را کــــــم کند.
Baroone Ehsas
92/6/3
+
دست هايم را دايره وار دور دلت حلقه ميکنم عزيزکم …
مبادا فکر کني “داستان اسارت” است ،
اين حکايت را به “زياد خواستنت” تعبير کن
مبادا فکر کني “داستان اسارت” است ،
اين حکايت را به “زياد خواستنت” تعبير کن
دختر و پسراي ايروني
92/6/3
+
زمين به آسمان بيايد
آسمان به زمين
حواسم نه پرت شيطنت هاي ستاره ها مي شود
نه دلربايي گنجشگکان باغ
محو چشم هاي توام هنوز . . .
آسمان به زمين
حواسم نه پرت شيطنت هاي ستاره ها مي شود
نه دلربايي گنجشگکان باغ
محو چشم هاي توام هنوز . . .
دختر و پسراي ايروني
92/6/3
+
تنها باران است که گاهي در اوج تنهايي من در آن لحظه که هيچ کس نيست ،
با من از تو مي گويد …
ولي درد من اين است که ديريست باران نمي بارد !
با من از تو مي گويد …
ولي درد من اين است که ديريست باران نمي بارد !
دختر و پسراي ايروني
92/6/3
+
گرما يعني نفس هاي تو ، دست هاي تو ،
آغوش تو . . . !
من به خورشيد ايمان ندارم !
آغوش تو . . . !
من به خورشيد ايمان ندارم !
دختر و پسراي ايروني
92/6/3
+
حــواسم را پرت کرده اي ... آنقـــــــــدر دور..
که ديگر ... يــادم نيست!
" تو " رفته اي و " من " ... حـــــــواسم نيست .
که ديگر ... يــادم نيست!
" تو " رفته اي و " من " ... حـــــــواسم نيست .
داستان یک روز
92/6/3
+
هنوز هم هستند دختراني که
تنشان بوي محبت خالص مي دهد . . .
بکرند . . .
نابند . . .
احساساتشان دست نخورده است ،
... لمس نشده اند ،
باور نکرده اند ،
تحقير نشده اند ،
کمياب اند ! پاک اند !
روزي که قرار مي شود
کنار گوش کودکي لالايي بخوانند ،
شرمشان از نام " مادر " نمي شود !
و زير آغوش همسرشان ،
چشمانشان را نخواهند بست که
با روياي ديگري سر کنند ...
تنشان بوي محبت خالص مي دهد . . .
بکرند . . .
نابند . . .
احساساتشان دست نخورده است ،
... لمس نشده اند ،
باور نکرده اند ،
تحقير نشده اند ،
کمياب اند ! پاک اند !
روزي که قرار مي شود
کنار گوش کودکي لالايي بخوانند ،
شرمشان از نام " مادر " نمي شود !
و زير آغوش همسرشان ،
چشمانشان را نخواهند بست که
با روياي ديگري سر کنند ...
*bad boy*
92/6/3
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید