شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ دلـــم ميسوزد و کاري ز دستمــ بر نمي آيد.....m:n:{
فداي سرت خدا رو شکر کن که جاي او نيستي و همينکه مي گي شرمنده يعني خيلي بزرگي که يک شکست خورده را تکريم مي کني من همتون رو دوست دارم نه براي اينکه مردم کنيد که به. والله بميرم اگر ببينم بخاطر غم من غصه اي بخوريد که حق شما نيست خودکامه را تدبير نيست من از هيچ کس نه مي تونم و نه راضي ام خودشو بخاطر من با ظلمي کثيف دراندازه که بي شرافتي جز لاينفک اونخ
خداهمه شما را حفظ کنه آبرو و بزرگي همه شما آرزوي منه بميرم روزي که بخواهم بخاطر من با اين ظالمين بخواهيد دهن به دهن و حتي دست به يقه بشيد خداوند اينگونه تقديرش افتاد تا من را خورد کنه و کرد اين حکم قطعي بود و حق تجديدنظر خواهي يک دروغ و گزافه اي بود که نبايد چشم دوستم و بي خواب کنه بزرگي کنيد تا کوچکي من از يادم بره اعتبار و حرمت شما آبروي نداشته منه
عزيزان من اگر مي نالم و به خود مي پيچم اگر زجه ميزنم مبادا شماها تصور کنيد که بايد بيش از توان که الان هم از سر گذرونديد و بيش از آنچه بي ارزش و بخواهم ارزش داشته باشم خوبي را در حق ام تمام کرده ايد و بيش از اين هم دردي نبايد باعث بشه وظيفه اصلي تون که حفظ نشاط براي دفاع از حق ولي خدا و ولد صالح اوست را خرج اين مرده بي ارزش شده کند الان چند روزه از مولايم غافل شدم تو رو
خدا به مولايم و فرزند صالح اش بجاي پرداختن به اين مرده بي ارزش که بوي لاشه اش تمام پيام‌رسان را آلوده کرده و درست اين است که اين مرده را ممنوع الورود کنيد تا با اين عاقبت شوم و آينده کثيف اش سطح اميد را در پيام‌رسان ‌کاهش ندهد و موجب آ،ار مستمعين که نشان دادن در بزرگي هيچ کم و کاستي ندارند و برعکس انسانهايي بزرگ با بالاترين حس همياري و مظلوم درويشي هستند را بيش از
اين براي يک سياه بخت بوي لاشه گرفته اختصاص ندهيد و من اگر به خود مي پيچم والله از پي انتظار هم دردي شما نيست وقتي ميشا جون مي کند فقط نگاهش مي کردم و آرزو داشتم کمک اش کنم ولي وقتي مرد و جنازه اش رو به سرد شدن رفت و سرد شد فهميدم ماندنش جز آلوده کردن محيط با ميکروب و لاشه مطعفني از او هيچ خير و هيچ برکاتي ندارد هيچ ممکن است با تلفني که از نابودي و مرگ او به زودي همه جا
را متعفن و فراخواهد گرفت حتي اگر خاطراتي قشنگ از او در ذهن ما باقي ست ممکن است با تداوم عزاداري و فراموشي اين حقيقت که لاشه مرده بايد هر چه زودتر خاک شود و از اذهان خاطره اي مطئفن از او بجاي نماند نبايد مانع فراموش شدن حقيقتي که مي گويد بايد به زنده ها فکر کرد و مرده ها را مسموم گر و موجب بوي تعفن گرفتن زنده ها نکنيم نبايد موجب وظيفه اصلي دوستانم شود اينجا هيچ کس بيش از شما مسئول حفظ
سلامت زنده ها نيست نبايد پرداختن به يک مرده باعث فراموش شدن زنده ها شود من خودم مسبب اين احوالم و هيچ کس در اين وضعيت مسئول خودکامه هاي من نيست فراموشوش کنيد اين مرده را دشمن در حال آماده شدن براي نابودي باورهاي ما يعني بزرگي و اعتبار مولاي ماست تنها چيزي که کم نيست عاشق است و سرباز خصوصا مني که خودم هم عاجز بودم از درک گفته هام نه آشي بودم دهن سوز نه مردي
بودم به درد بخور من يک لاشه متعفن هستم که بزرگي شما تاکنون من را در سردخانه نگاه مي داشته ايد من را به خاک سپاريد و صلابت و سلامت اين جبهه را به تعفن برآمده از يک لاشه اي بي بها و بي ا زش که تنها جلوي پيشرفت و سلامت پيام‌رسان را مي گيرد صرف کارهاي اشتباهي که همين ادامه هم عزاشدن با من است صرف نکنيد بزاريد خاطره هايم تميز و خنده دار باقي بماند در ذهن مخاطبان
بگوييد او وقتي به خواسته اش رسيد فراموش کرد چه کساني برايش زمين خوردن تا او بلند شود و و زماني که بلند شد تازه فهميديم عشق براي او يک وسيله بود براي نيل به اهداف کثيف اش و اگر شما راه او را ادامه دهيد بي شک رويه ظالم و ستمگر پروري را رواج داده ايم يا اينکه بگوييد او خود به گونه اي در نجاست درآميخت که نجاتش موجب مرگ زنده هاي بيشمار ميشد که ترجيح بر اين بود که بعد اين او
را با کرده ها و با خود هاو دهانش تنها ميشد شايد اينگونه بهتر مي بود براي اينکه بتواند خود را نجات مي‌داد يا اينکه هرچه مي دانيد بگوييد تا از هدف پيام‌رسان که ه ايت جمعيت و باور حيدريست غافل نشويد بهتر است فراموش کنيم حيدري بودن با کي شروع شد يا اينکه من چه آرزوهايي داشتم مهم اين است که في الحال الگوي خوب و
و منشا قابل اعتماد و ارزشي براي اعتلاي اين مکتب نيستم و اسم ام نمي تواند پسوندي به اين بزرگي را به دوش بکشد من يک آدم بي اعتبار و بدنامي شده ام که جدا شدن از نام و وجودم اکنون غير قابل اجتناب است مهم نيست که خودم چي مي خوام مهم اين است که في الحال وقت صرف کردن و هزينه کردن براي ادامه حيات من بزرگترين خطايي ست که مي تواند از سوي هر فرد يا جمعيت يا مرامي انجام و يا تکرار شود
من را کاربريم را باطل کنيد و اجازه ندهيد بوي تعفن ام آرمان ولايي و حيدري ما را بعد اين مسموم کند چرا از يک ذهن مرده و جسمي متعفن خواستن تفاوت و نشاطي دوباره يک خطا و اشتباهي ست که مسببان آن از مبتلايان به اين تففن خطا کارتر و در آنچه از اوست و کرده خطاي اوست با وي شريک شدن است پس دوستان والله والله والله که همتون حلاليت و بوديد هستيد من را ممنوع الورود کنيد
و نزاريد آرمان ما متلاشي شود ما همه در برابر باورها و عقدمان به ولي خدا و فرزند صالح او و مکتب حيدري مسئول و بايد پاسخگو باشيم رها کنيد اين مرده را و به بهتر بودن و بهتر شدن پيام‌رسان و مکتب حيدري به شکلي عاقلانه فکر کنيد و فردي مرده را فداي يک جمع بالنده و نوپا که به سوي هدفي متعالي قدم گذاشته صرف ممانعت از بوي لاشه اي فاسد شده نکنيد
والله اگر اين کنيد روح اين مرده از شما راضي تر است چراکه با هدف و آرزوي او براي آينده اي که افتخارش بالندگي و طراوت باور حيدريست قدم نهاده آيد اي کاش ميزاشتيد يا کمکم مي کرديد شهيد شوم تا اينکه مرده از دنيا روم ولي انگار قرار به مرگ من بود تا شهادتم و باور اينکه باور بايد پاس داشته شود و رويا محکوم به ابطال است نبايد جاي خود را به مرده دوستي دهد دوستان همه حلاليد
و برعکس اگر به عزاداري با من ادامه دهيد همه مقصريد و اين مرده بجاي شکر شما را لعن مي کند و قسم مي خورم اگر مرا از ياد نبريد و به هدفمان نپردازيد کاري کنم که همه مخبتهايتان را فراموش و ظلم در حق ام کنيد چراکه در برابر هدفي ايستاده آيد که خود بزرگترين مانع رسيدن و نيل به آن اهداف هستم و پس اينجاست که روي مين مي خوابم
نه اينکه نصرت بي آفرينش بلکه نکبت خود را فرو نکنم تا نجاست مانع طراوت و جانفشاني هايي که عده اي شهيد با حق حقيقي شهادت انجام داده اند بخاطر يک لاشه بدبو شده اجرشان را از کف ندهند تمام کنيد اين مرده نجست بدبو را که نشاط را از يارانم گرفته بزرگي کنيد و باورمان را اعتلا دهيد و بدانيد عقل سليم مي گويد مرده محکوم به فراموشي ست اگر مي خواهيم زندگي براي ادامه معنايش را از دست ندهد
بزرگترين معناي حيدري همين است و والله اگر من هم کسي بودم که مي خواستم در برابر زندگي انسانهاي زنده اي تصميم گيري کنم و آينده زندگي و هدفي جمعي را گسترش دهم اگر در وسط راه حتي رئيس جمهوري بود طرف اين داستان با همه مکارم ايت الله رئيسي که اگر باعث مي‌شد ادامه راه با ايشان موجب صرر جمع بود طراوت و ادامه هدف را بر ادامه حيات ايشان مقدم مي داشتم و ايشان را
در بهترين حالت ممکن و تصور موجود و احترامي که ميشد گذاشت کاري مي کردم که خاطره اش هرچه زودتر به پايان مي رسيد و با طولاني نشدن مسير عزاداري ممانعت از هدف متعالي که رسيدن به درجه اي از منش حيدري و تولد مکتب حيدريست لحطه اي توقف بيجا حاصل نشود و يقين بداريد در اين راه عزيزترين کي خود را فدا مي کردم تا به باور حيدري خود برسم و ياران اعتماد کرده را به سلامت به جايگاه متعالي اين
مکتب نائل کنم و برايم هيچ ا زشي بالاتر از نيل به اين باور و بيعت نيست و نبوده و نخواهد بود جايي که وجودم از نبودم با ارزش تر است بي شک معشوق من با نبود من بيشتر و بالنده تر است پس همه چي من فداي آن بيعتي که نمي خواهم ادامه زندگي من حالا ‌که مرده ام جاي خود مانعي باشد براي اين باور زيبا که همه وجودم فداي يک تار موي بابا و کساني که ادامه نام آنها در جمع مانع از اداي وظيفه آنان در
من از همه گذشتم هرچند تمي گذشتم براي جمع هيچ مفسده اي حتي در حد يا. يک مرده ام باقي نمي گذاشت و قسم مي خورم هدفم و باورم باعث مي‌شود از اينکه شما مرا ياد کنيد در حالي که مرده ام و باورمان را فاسد مي کنم بزرگترين حقي ست که شما برگرديم داريد همان فراموشي من در اين مقطع است اميدوارم حس مرده پرستي مانع زنده دوستي و هدف حيدري ما که جان ما همه فداي ايک هدف نشود
يک مرده دست و پا مي‌زند ولي نبايد د اين دست و پا زدن يک محترم مانع ترک او در زماني که وجودش مانع طراوت جمه و نجات هدف اصلي ما که نابودي اسرائيل و نابودي ظلم و نجات آرمان حيدري و بقاي وجود پاک و منزه و درست کار ولايت و اولاد صالح اوست مانع فراموش کردن واقعيت رها کردن يک مرده و بهترين حالت خاک کردنش و ادامه مسير اعتلا است شويم بي‌شک بزرگترين خ استه اين مرده
اسن است که اگر روزي از اين پيام رسان عبور کزد ببيند يک حيدري واقعي و با ارزش توانسته مکتب حيدري و باور حيدري را اعتلا داده و آرزويي که خود قائل نبودم را کس ديگر به مقصدش رسانده و آن روز گويي خودم ين راه را طي کرده ام و آن روز روز پيروزي همه ماست دوستون دارم و نزاريد دست و پا زدنم مانع از وظيفه شما شود به ارمانها فکر کنيد مرده پرستي روش درست رسيدن به آرمان نيست از خانم معلم ياد بگيريد
من از همه تان ممنونم و دوستون دارم و بزرگترين دوستانم تا ابد خ اميد بود ياعلي
ساعت دماسنج
غرور زخمي من
رتبه 0
0 برگزیده
65 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top