پيام
+
*من ازاشکي که مي ريزدزچشم يارمي ترسم
ازآن روزي که اربابم شود بيمارمي ترسم
همه مانديم درجهلي شبيه عهد دقيانوس
من ازخوابيدن منجي درون غار مي ترسم
رها کن صحبت يعقوب و کوري و غم فرزند
من ازگرداندن يوسف سر بازار مي ترسم
همه گويند اين جمعه بيا ، امّا درنگي کن
ازاين که باز عاشورا شود تکرارمي ترسم
شده کارحبيب من سحرها بهر من توبه
ز آه دردناک بعد استغفار مي ترسم
...*
گمنام
91/4/22
بچه هيئتي!
*تمام عمر،خود را نوکر اين خاندان خواندم/از آن روزي که اين منصب کند انکار مي ترسم/شنيدم روز و شب ازديده ات خون جگر ريزد/من از بيماريِ آن ديده خونبار مي ترسم/به وقت ترس و تنهايي تو هستي تکيه گاه من/مرا تنها ميان قبرخود نگذار مي ترسم/دلت بشکسته از من لکن اي دلدار رحمي کن/من ازنفرين و ازعاق پدر بسيارمي ترسم...*
بچه هيئتي!
*هزاران بار رفتم از درت شرمنده برگشتم/زهجرانت نترسيدم ولي اين بارمي ترسم/دمي وصلم،دمي فصلم،دمي قبضم،دمي بسطم/من از بيچارگيّ آخر اين کارمي ترسم/جهان را قطره اشک غريبي مي کند ويران/من ازاشکي که مي ريزد زچشم يار مي ترسم*
گمنام
سلام عليكم برادر اين فيد هم مثل فيد هاي قبلي شما زيباست . جزاكم الله خيرا
بچه هيئتي!
و عليکم السلام برادر؛ شماهم مثل هميشه مارو شرمنده مي کنيد، التماس دعا...
گمنام
نفرماييد اين چه حرفيه حرف حقيقت رو بايد زد ديگه.
بچه هيئتي!
شما لطف داريد؛ امشب هيئت ما افتخار ميديد؟
گمنام
اگر توفيق داشته باشيم هستيم در خدمتتون و استفاده مي كنيم .