پيام
+
همانطور که آفتاب تيرگي ها را ميراند،اشخاص با نشاط نيز از قلب ديگران غم و اندوه را مي زدايند...
كيوان گيتي نژاد و
92/3/6
كيوان گيتي نژاد و
غم را درسينه و پاشنه تنها و غريبي ديدم که مرحمم گشت آنوقت که گوهر بر رخم مي کشيد صامري عيان کرد جنم آنوقت مردانمان لونه مي جستند و باز هم حيدر گفت شايد از بحر علي خجال بر کف راهرويش افتم هرچند سر ياري خواهد که با ياد علي بيع حيدر دل فاطمه بر تارک در ميزد هرچند او شاگرد آبديده هاشا باشد داماد ابوبکر صاحب مکر فرعون خليفه نيزه و شاگرد عمر
كيوان گيتي نژاد و
و عاص و بي لوتي گري از جنس ستاره باشد چون سحر نور او شوي پيش از او صيد سياه جامان ذافلاکي شوي آنکه با زهرش تو را روبيد پيش از اينکه محو بر و تاب تزويرش شوي زهر را در دلت زد بعد بر تارک پاي نا استوار بر خم ابرويت زدي ايت تارک ناميمون بيچاره بر آفتاب نزدي
كيوان گيتي نژاد و
DH UGD NGL LD OKNN GFL LD 'VDN hKV,C ;I 'TJD JH HFN FOKN JH NGJ OKNHK FHAN DH UGD