شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

313 هم قدم
جانان در پس گوشي اما گوش صدايي از تو ندارد تو در جان منو من در پي جام و دُرد نالانم از از خموشي و فراموشي گه گاهي به يادت وگه گاهي فارغ از يادت چه کنم که دنيا مرا مست مدهوش خود کرده گاهي مرا با او ستيز است اما.... گاهي توان مقابله با او را ندارم ومقلوب اوييم زيرا که تورا از ياد برده ام مدَدي که او را مقلوب کنم سجادطيبي خرِّمي
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top