پيام
+
[تلگرام]
اشعار صفي الدين حلي در ابهت و جلال امام علي عليه السلام
فاضل شاعر و اديب ماهر، عبدالعزيزبن السرايا که مشهور به صفي الدين حلي و از شاگردان مبرز مولانا محقق حلي أعلي الله تعالي مقامهما الشريف در وصف ابهت و جلال روحي حضرت امير عليه السلام مي سرايد:
1- جمعت في صفاتک الاضداد * فلهذا عزت لک الانداد
2- زاهد حاکم حليم شجاع * فاتک ناسک فقير جواد
3- شيم ما جمعن في بشر قط * و لا حاز مثلهن العباد
4- خلق يخجل النسيم من اللطف * و بأس يذوب منه الجماد
5- ظهرت منک للوري مکرمات * فأقرت بفضلک الحساد
6- إن يکذب بها عداک فقد * کذب من قبل قوم لوط و عاد
7- جل معناک أن يحيط به الشعر * و يحصي صفاته النقاد
1ـ اي أميرالمؤمنين! در اخلاق و شيم تو صفات متضادي با هم جمع شدند و بدين جهت حريفان و هم قطاران و هم انبازان تو نادرالوجود شده و نتوانستند در صحنه عالم خودي نشان دهند.
2 ـ چون تو هم زاهد بودي و هم حاکم، و حليم بودي و در عين حال شجاع، شمشير زن بي باک بودي و در عين حال اهل عبادت و دعا، فقير بودي و در عين حال بخشاينده.
3 ـ اينها صفاتي است از اضداد که تا بحال در هيچ بشري جمع نشده و هيچيک از بندگان نتوانسته اند مثل آن را حائز گردند و در خود بوجود آورند.
4 ـ تو چنان اخلاق نيکو و لطيف و ملايمي داشتي که لطافت آن نسيم لطيف را شرمنده ميکند، و در عين حال شدت و صولتي داشتي که از قهرش جمادات ذوب ميشوند.
5 ـ از تو کرامت ها و عجائبي سر زده و براي اهل عالم ظاهر گشته است تا جائي که ناچار، حسد برندگان بر تو، همه به آنها، اعتراف و اقرار نموده اند.
6 ـ اگر دشمنان تو آنها را تکذيب کنند تازه نيست؛ قبل از آن هم قوم لوط و قوم عاد پيامبران خود را تکذيب نمودند.
7 ـ معاني موجوده در تو و واقعيت و حقيقت تو عالي تر و راقي تر است از آنکه بتواند شعر، آنها را در خود بگنجاند و بر آنها محيط شود، و بزرگتر است از آنکه بتوانند نقادان و حسابگران آنها را به شمارش درآورند. ادامه...
فاضل شاعر و اديب ماهر، عبدالعزيزبن السرايا که مشهور به صفي الدين حلي و از شاگردان مبرز مولانا محقق حلي أعلي الله تعالي مقامهما الشريف در وصف ابهت و جلال روحي حضرت امير عليه السلام مي سرايد:
1- جمعت في صفاتک الاضداد * فلهذا عزت لک الانداد
2- زاهد حاکم حليم شجاع * فاتک ناسک فقير جواد
3- شيم ما جمعن في بشر قط * و لا حاز مثلهن العباد
4- خلق يخجل النسيم من اللطف * و بأس يذوب منه الجماد
5- ظهرت منک للوري مکرمات * فأقرت بفضلک الحساد
6- إن يکذب بها عداک فقد * کذب من قبل قوم لوط و عاد
7- جل معناک أن يحيط به الشعر * و يحصي صفاته النقاد
1ـ اي أميرالمؤمنين! در اخلاق و شيم تو صفات متضادي با هم جمع شدند و بدين جهت حريفان و هم قطاران و هم انبازان تو نادرالوجود شده و نتوانستند در صحنه عالم خودي نشان دهند.
2 ـ چون تو هم زاهد بودي و هم حاکم، و حليم بودي و در عين حال شجاع، شمشير زن بي باک بودي و در عين حال اهل عبادت و دعا، فقير بودي و در عين حال بخشاينده.
3 ـ اينها صفاتي است از اضداد که تا بحال در هيچ بشري جمع نشده و هيچيک از بندگان نتوانسته اند مثل آن را حائز گردند و در خود بوجود آورند.
4 ـ تو چنان اخلاق نيکو و لطيف و ملايمي داشتي که لطافت آن نسيم لطيف را شرمنده ميکند، و در عين حال شدت و صولتي داشتي که از قهرش جمادات ذوب ميشوند.
5 ـ از تو کرامت ها و عجائبي سر زده و براي اهل عالم ظاهر گشته است تا جائي که ناچار، حسد برندگان بر تو، همه به آنها، اعتراف و اقرار نموده اند.
6 ـ اگر دشمنان تو آنها را تکذيب کنند تازه نيست؛ قبل از آن هم قوم لوط و قوم عاد پيامبران خود را تکذيب نمودند.
7 ـ معاني موجوده در تو و واقعيت و حقيقت تو عالي تر و راقي تر است از آنکه بتواند شعر، آنها را در خود بگنجاند و بر آنها محيط شود، و بزرگتر است از آنکه بتوانند نقادان و حسابگران آنها را به شمارش درآورند. ادامه...
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید