پيام
+
سالهاست ايستاده ام در دوراهي هاي هرگز و شايد...
و سالهاست که خاموشم از ترس خاموشي...
باد مرا با خود نبرد...
که من خود بادم... بادي از بود و نبود...
و هنوز ندانسته ام که سالهاست در خوابي عبث خفته ام...
هرگزها و شايدها...
همچنان مي وزند و من در وزش خود خفته ام...
چه بيدار و چه خواب...
و سالهاست که خاموشم از ترس خاموشي...
باد مرا با خود نبرد...
که من خود بادم... بادي از بود و نبود...
و هنوز ندانسته ام که سالهاست در خوابي عبث خفته ام...
هرگزها و شايدها...
همچنان مي وزند و من در وزش خود خفته ام...
چه بيدار و چه خواب...

يابــــــــو ســــــ
89/8/13
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید