شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ آه ، تاکي ز سفر باز نيايي ، بازآ اشتياق تو مرا سوخت کجايي، بازآ
شده نزديک که هجران تو، مارا بکشد گرهمان بر سرخونريزي مايي ، بازآ
کرده‌اي عهد که بازآيي و ما را بکشي وقت آنست که لطفي بنمايي، بازآ
رفتي و باز نمي‌آيي و من بي تو به جان جان من اينهمه بي رحم چرايي، بازآ
وحشي از جرم همين کز سر آن کو رفتي گرچه مستوجب سد گونه جفايي، بازآ
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top