پيام
زمزمه نسيم
97/11/15
انديشه نگار
يار مي آمد و مي ديدم و جانم مي سوخت
آتشي در جگرم بود و نهانم مي سوخت
نامِ زيباي زلالش به لبم جاري بود
از تبِ عشق ، سراپاي دهانم مي سوخت ....بسيار زيبا