شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا

تشنه...

+ *من تو وسايل برادرم يه چيزي پيدا کردم* *چقد مهندس فخري خرج ميکردن قبلنااا:-o* *بي صبرانه منتظر دومين همايش هستيم* *کارتم نميخوايم اصن همينجوري ميايم*
ما منتظر دوميش هستيم! :)
آقاي فخري من امسال خانوادم موافقت کردن نميزاريد؟:)
تشنه...
دقت کنيد کد قرعه کشي خاليه:)
واي چقدر باحااااااااااااله :)
تشنه...
آره حس خوبي به آدم ميده:)
اوهوم :)
منم مي خواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام:'(
تشنه...
خو تهران پايتخته:)نگران نباشيد ميگيم مهدس فخري براتون يه هواپيما دربست بگيرن:)بعله ايشون خيلي پولدارن:)
تهرااااااااااااااااااااااان بايد باشه :دي
تشنه...
بله:)....
تشنه...
واح:)خو مگه عکسشو نميبيني؟:)...اومدن ازشون ميپرسم تورو يادشونه يا نه:)
تشنه...
آهان:)
شما خواهر ايشوني يا ايشون داداش شما هستن ؟؟:-o
تشنه...
هردو گزينه
چ جالب!!!!!!!!!!!!!! چقد فاميل تو فاميل شده =)
بله واقعا متاسفم .. اين خاندان هزار فاميل که ميگن همينه ديگه B-) :)
ن اخه شما خبر نداريد که!! اين ديگه خيلي جالب بود! چ کشف بزرگي=))
تشنه...
بله ساقي خانوم خيلي جالبه:)تازه فک کنم خبر داشته باشي جالب ترم شده چند ماه پيش:)
بچه روزه کله مليچه اي گرفته ديگه حال نداره کامنتا رو جواب بده :)
تشنه...
استاد خب شمام فاميلاتون و بياريد:)
مهديار داداشته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خيلي قديمين:) چ جالب.. لو بده ديگه کي داداشته؟:دي
تشنه...
بله جناب يا سيدالکريم خوب مارو درک ميکنيد:)
فاميلاي ما تموم شده :)
تشنه...
سحر بانو همين يه برادرو دارم:)
تشنه...
استاد خب شروعش کنيد دوباره...دفتر تلفن و برداريد و شروع کنيد
تشنه...
خانوم موسوي زياد بو نکنيد روزتون باطل ميشه:)
تشنه...
خب حالا که قويه که اصلا بو نکنيد:)
تشنه...
به من چه:)شما اراده نداريد بو نکنيد؟:)...خو چي بگم؟سايه خانوم؟
تشنه...
خو بو کنيد اصن:)روزتونم باطل شد تخصيره خودتونه:)
:) ببينين کيا بهم گير دادن ؛ خانم ساقي که اقاشونو اورد پارسي ؛ خانم سحر و خانم مرحومه مغفوره اسموني هم داداشا شونو با چه تشريفاتي رو نماعي کردن :) خانم سايه هم داداش شونو بود ؛ خانم تشنه هم زير خاکي شونو بيرون دادن :) حالا کار شماها خوب بوده يا کار ماها که کلا فاميل نداريم؟؟:)
ما منتظر دوميش هستيم! - ذره بين زنده
تشنه...
خو مگه به هرکي احترام بزاري پيره؟؟:)
تشنه...
البته برادرمون پارسي و به ما معرفي کردن!...خب معلومه کار ماها خوب بوده!
تشنه...
حس مادربزرگي:)...سايه بانو خوبه؟
چقد کم کلا که اينجا رو فتح کردين خانم سايه :)
تشنه...
حالا به مرور زمان سايه ميشي:)اولش بايد پسوند پيشوند داشته باشي:)
تشنه...
سايه بانو پارسي بلاگ و شرمنده کرديا:)
*اخراجي*
:-o يادمه سال 88 که اومده بودم پارسي بلاگ از کاربراي فعال اينجا بودن
*اخراجي*
تشنه جان مابقي فک و فاميلتم رو کن :)
تشنه...
بله خاهر اخراجي ايشون خيلي اکتيو بودن:)همون اول که اينجارو باز کردن ايشون اينجا بودن:)
*اخراجي*
يادمه ، اون زمان که مجله در کار نبود ايشون و يک سري ديگه تحت عنوان نگهبان پيامرسان يا ي همچين چيزي فعاليت ميکردن
خانم سايه :)
*اخراجي*
ايشون و اقاي حسيني و خانم توحيدي و خيليهاي ديگه که نيستن
تشنه...
نه ديگه خواهر اخراجي کسي نيست:)
تشنه...
چه خوب يادتونه:)
تشنه دماخ سايه هنو داره تکون ميخوره هااا زود باش بگو تا روزه ش باطل نشده :)
تشنه...
بزار باطل بشه :)
*اخراجي*
اون زمانا روزگاري داشتيم اينجا :) با اين که من خودم زياد فعال نبودم ولي خب از طريق دوستاني که ارتباط نزديک داشتن در جريان قرار ميگرفتم :دي
سلام. با تشکر، ما هم مثل شما مشتاقيم، ان شا الله مقدماتش (که لزوماً فقط مسائل مالي نيست) فراهم باشه چشم :)
تشنه...
حيف که الان کلي فرق کرده:)
تشنه...
سلام جناب مهندس...چه خوب که شمام مشتاقيد:)خيالمون راحت شد:)
خانم سايه بقيه شون رو هم اقرار کنين ديگه مرگ يه بار :)
تشنه...
:-o :-o :-o
من دو دقه رفتم بيرون چ خبر شد!! تشنه مزدوج شده داداشت نه؟؟؟ يه شکايي کردم ولي فک نکنم حقيقت داشته باشه:دي داداشت کربلا هم بود؟
آقاي ما کجا اومده پارسي؟؟؟؟؟؟؟؟ ي بار فقط با يوزر من داش با شما صحبت مييکرد جناب سيد! آقاي ما وخ داره اصن؟
تشنه...
خو نرو بيرون ديگه:)..بله مزدوج شدن...بله کربلاهم بودن...داري نزديک ميشي:)
*اخراجي*
ساقي جان تو ميتوني ادامه بده (ايکون تشويق کردن ) :دي
بعد خانومش هموني بود ک پيش اون يکي فاميلتون بود؟؟؟؟؟؟؟ aaaaaaaaaaaaaaaa شک کرده بودم آ ولي گفتم ن بابااااااااااااااا نميشه کهههههههه
اخراجي برو اون ور بذا ببينم چي ميگه:دي
:دي
*اخراجي*
حيف من که دارم تورو تشويق ميکنم استعدادات شکوفا بشه :دي
من خودم مستعد بودم! باور نداري؟ ي فيد بزن از همه بپرس=))
حالا همه اومدن اينجا! نيگا کناااااا شماها نميشناسيد ادم هاي اين ماجرا رو بريد اون ور:دي
*اخراجي*
استعدادو که شک دارم داشته باشي اما ماشالا اعتماد به نفس :دي
تشنه...
شماها نميشناسيد ادم هاي اين ماجرا رو بريد اون ور - ساقي رضوان:)
واح!
منم ميخوام بدونم کيه؟!:)
*اخراجي*
والاح !
تشنه...
ساقي برو نظر وبلاگتو بخون
تشنه جان تا خانم ساقي اسم جد و آبادتو رو نکرده نظراتو ببند:)
*اخراجي*
تشنه اصلا اينجوري فايده نداره اين ساقي نميزاره بفهميم چي به چي شد :) بعد ماه رمضون ميام تهران از خودت ميپرسم :)
تشنه چرا خصوصيش ميکني موضوع رو:دي
اظهر! جد و آبادشو ميشناسم اصن:| برو اون ور:| تشنه واقعني؟؟ وووووووووي چ باحال:)
تشنه...
اصن يه کاري ميکنيم...عروسي برادرم همه دعوتيد:)بيايد اونجا همه رو بشناسيد:)خوبه؟
*اخراجي*
اين شد ي حرف حسابي تشنه =)
کي هس عروسي؟:دي
تشنه...
آره ساقي همون که گفتي:)حالا فرقي نداره کي فاميل کيه:)
*اخراجي*
اصن همايشو همونجا ميگيريم :) مهندسم دعوت ميکنيم :دي
اخراجي=))
تشنه الان دلت مياد من از فوضولي بميرم؟:دي
تشنه...
اخراجي راهت دور نيست فقط؟به خاطر خودت ميگما:)
نگين خو نميشناسيد شما! من از طريق يکي از دوستام ميشناسم بعد تو کربلا يهو ديدمشون بعد حالا فهميدم ک اين اونه=))
تشنه بيا برو جواب بده ببينمممم
خانم سايه ته ش يکي دو تا فاميل ديگه مونده اونا هم اقرار کنين ديگه تا سبک شين :) چه مردسالاري اي اقايون پس ورد همسرشونو دارن :) خو خدا رو شکر مث ما وخت زياد برا هدر کردن تو اينجاها ندارن :)
*اخراجي*
ساقي شنبه تهران بودم از بس سري قبلي که اومدم استقبالت گرم بود ترسيدم اين دفه بسوم بت نگفتم :دي تشنه گوشيم سوخت شماره تو رو هم نداشتم :)
تشنه...
اخراجي پيشنهاد خوبيه:)عروسي تو همايش ميگيريم:)
تشنه...
نگين نميشناسي اشخاص و:)
تشنه...
سايه نميشناسي اشخاص و:)
اخراجي راس ميگي؟؟؟؟؟؟ من شنبه مهمون داشتم اتفاقن=)
*اخراجي*
ميدونسم اينو ميگي !!! :) کل جردن و ميردامادو واسه ي رستوران متر کردم اما دريغ :(
اخراجي خو ب من چ! البته اونام بچه هاي نت بودن ميگفتي خو ميگفتم بياي خونه مون:دي
*اخراجي*
اخرش رفتم ترمينال ارژانتين غذا خوردم !!! :(
تشنه...
ساقي جواب دادم ديگه همينجا:)درست گفتي:)
تشنه...
اخراجييي اااااااااااااا من گفتم چه نامرده خبر نداد:)
تشنه...
سايه صبر کن ديگه:)
*اخراجي*
واقعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا :( گفتم که از بس سري قبل استقبال گرم بود ايندف نگفتم :)
پس شما قبلش با اون فاميل نبوديد! تازه فاميليد:دي
*اخراجي*
خب از الان اعلام ميکنم من روز شنبه 26 مرداد (که روز تولدمم هست :دي ) تهرانم :)
تشنه...
اخراجي دفه بعد کي مياي بيايم استقبال؟
*اخراجي*
26 مرداااااااااااااااااااااااااد
تشنه...
ساقي آره تازه فاميليم:)
*اخراجي*
کادو تولدمم يادتون نره =)
تشنه...
روز تولدته پس ميريم بيرون نهار مهمون تو:)
تهران چ خبره اخراجي هي مياي؟:دي
تشنه نظراتو نيگا
*اخراجي*
ساقي گفتن نگين B-) تشنه جان کيک از من کادو از شما =)
تشنه...
جواب دادم:)
تشنه...
اخراجي کيک و نهار از تو کادو از ما:)
*اخراجي*
بعدشم مثلا من تهران غريبم اونوخ من ناهار بدم x-(
ماشاللا اين خانمها چقد کم تسک ميزنن زبون روزه :)
تشنه...
نگفتيم که برو بپز برامون:)پولشو بده ما ميبريمت يه جاي خوب:)
فطرس .
خانوم تشنه ... ايشون برادرتونن ...من ايشون رو ميشناسم .. احتمالا شما رو هم ديدم :)
تشنه...
ماشاالله:)
*اخراجي*
تشنه جان مثل اين که متوجه نشدي داري با ي اصفهاني حرف ميزني :دي
ادم غريب انقد ک نمياد! ي خبري هس اينجا! بگو چ خبره تا شام و ناهار و صبحانه مهمون من:دي
*اخراجي*
فعلا غريبيم :دي
فطرس آره توام ميشناسي=)) خيلي جالب شد=))
تشنه...
اوا خانوم فطرس منم ديديد؟؟؟کوجا؟؟؟
خلاصه ک ي شبانه روز خاسم دعوتت کنم خودت نخاسي:دي
تشنه...
اخراجي راس ميگياا:)ولي بايد با نفست مقابله کني:)
تشنه فطرس دوست ِ اون تازه فاميله:دي
تشنه...
با خواهر خانوم فطرس رفتيم کوه آره؟:)چه پيچيده شد:)
تشنه برو اون ور
*اخراجي*
اگه راس ميگي دعوتم کن بعد از زير زبونم بکش :دي
دوست ِ فاميلتونه ابجيش اره
*اخراجي*
تشنه من راه مقاومت را پيش گرفتم :) مقاومت جواب ميده :دي
ازونجايي که ما غريب نوازيم باشه بابا بيا اصن :دي
فطرس .
آسمان هم فاميلتونه ديگه :دي
فطرس .
كوه؟؟ نميدونم .. نمايشگاه قرآن با خواهرم اومديم يه سال .. شما تو غرفه بوديد؟
فطرس خوبي؟ چيکار ميکني با بيکاري؟:دي
*اخراجي*
پس کادوي تولدمو اماده کن بچه هاي نتم دعوت کن (مخصوصا تشنه و تازه فاميل :دي )کيکش با من ، ايشالا 26 مرداد در خدمتم :دي
تشنه...
اخراجي ديدي که مقاومت راي نياورد:)بايد سازش کني:)
*اخراجي*
مقاومت هميشه جواب ميده منتها بلند مدت :)
تشنه...
خانم فطرس با فاميلمون و من و خواهرتون رفتيم کوه:)بپرسين ازش ببينم همونه:)....آره منم بودم تو غرفه فک کنم...پارسال يا پيارسال؟:)
تازه فاميل وخ نداره سرکار ميره=))
تشنه همونه اين دو تا هميشه با همن =))
*اخراجي*
خب تشنه عکسشو بياره :دي
ببين تشنه االن نقش خاهر شوهر داره بايد بره ب کاراي عروسي برسه=))
عروسي کي هس؟
فطرس .
سلام ساقي ... خوبم .. فعلا كه خوبه ... بعد تابستون ميفهمم بيكاري يعني چي تازه :دي
تشنه...
اخراجي نه جواب نميده مقاومت نکن:)بي فايدس:)....ساقي راس ميگه خيلي سر تازه فاميلمون شلوغه:)
*اخراجي*
خواهر شوهر هيچ کاري نداره تازه تو دست و پاي عروس دومادم نباشه اونا ي دعايي به جون ما ميکنن :دي
تشنه...
نه ساقي اون روز کاري ندارم:)دعوت کن:)
تشنه...
عروسي معلوم نيس هنوز...
فطرس .
تشنه جان من ايه هم مي اومدم گاهي ... خواهرم اونجا بود با فاميلتون :دي
e e دارن ازون ور صدام ميکنن=))برم شلهزردبپزم بابا از اينجا چيزي برا ادم غذا نميشه
*اخراجي*
26 ام يادت نره ساقي :) دوست داشتي شمارتو نظر خصوصي بده :)
تشنه...
آهاااان پس کوه نرفتيم ...فهميدم کي هستيد:)خواهرتونم شناختم الان:)
تشنه...
ساقي مرد باش و پاي حرفت وايسا:)
تشنه...
اخراجي ولش کن اصن :)قول ميدم تا اون موقع خودم شوهر کنم دعوتت کنم خونمون:)
چقد ادما قاطي شدن =)) اخراجي شماره؟بام؟شيب دار؟
تشنهههههههههههههههههه خجالت بکش=))
تشنه...
ساقي به خاطر اخراجي فقط:)وگرنه ما از اوناش نيستيم:)
سُک سُک:دي
*اخراجي*
اصلا من بيخيال بچه هاي تهران شدم :( مثل هميشه خودم ميام و ميرم :(
بايد بگم زن داداشت ي کم ادبت کنه:دي
اخراجي تا نگي چ خبره مياي ميري همينه:دي مگه مزدوج نشدي تو اخراجي؟
تشنه...
نه اخراجي بيا خودم مهمون نوازي ميکنم:)اين ساقي خجالت نميکشه مثلا بايد الگوي ما جوونا باشه:)
*اخراجي*
نه بابا شوهرم کجا بود ؟؟ شايعس :دي
تشنه...
ساقي بچه به اين با ادبي:)
فطرس .
خوشحال شدم از آشنايي با شما ... اون موقع كه نميشناختم :دي
*اخراجي*
اگه مزدوج بودم تنها ميومدم ميرفتم ؟ :دي
پ بگو چرا ميگي فعلن غريبي!=))
*اخراجي*
بحثو منحرف نکن ساقي :دي هيچ خبري نيست :)
*اخراجي*
گفتم شايد فرجي بشه از لفظ فعلا استفاده کردم :دي
نچ نچ نچ! بچه هاي اين دوره زمونه چ رويي دارن والا! من برم تا روم وا نشده:دي خدافززززززززززززززز
تشنه...
ممنون خانوم فطرس:)
تشنه...
آره برو براي روحيت بده:)راستي ساقي يادمه چند وقت پيش کارت داشتم اما الان يادم نيس چيکار:)يادم باشه يادم اومد بيام ازت بپرسم:)
ئه من يادمه اين همايش رو... يادش بخير... نشد که برم، بعدش همه اومدن تعريف کردن چقد و هي گفتن ايشالا دفعه ي بعد... اما شنيدن که بود مانند تجربه کردن! ...هعيييييي
تشنه...
هييييع کاش ميرفتيد پس....از دستتون رفت:)
اوهوم از کف داديم ديگه :)
تشنه...
ايشالا به زودي دفعه بعد:)
توحيدي
مگه اقا مهديار برادر تو بودن؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
منم ميخوام
آلا بودن نع! هستن:دي
اقا مهديار برادر تون بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
5شنبه بود و من امتحان تربيت بدني داشتم...
تشنه...
خانوم توحيدي و جناب يا سيدالکريم به قول خانوم ساقي هنوزم هستن:)
تشنه...
خانوم مسافري از...چقد سخت بوده که هنوزم يادتونه برا چي نرفتيد:)
مگه ازدواج نکردن؟؟ ديگه ميشه بوووووووووووووووووووووودن ديه
تشنه...
نه هنوز کامل نرفتن:)پس ميشه هستن
فاطمه خانوم داداش شما کي هستن؟
سيدمرتضي ديگه:)
نيدونسم خو :)
بس که کم پيدا شدي:-| :)
وخ ندارم خو:( تو بيا کارامو بکن من بيام:دي
هر که شو خواهد جور کار کشد:دي
تشنه...
سحر:)
انقد دوس دارم برگذار بشه و منم بتونم توش شرکت کنم..
تشنه...
احسنت به اين حافظه...
تشنه...
خانوم کشتي نجات مام دوست داريم اتفاقا
توحيدي
ساقي هستن :) بابا عمق مطلب رو ببينيد !:دي
تشنه...
ميبيني خانوم توحيدي اصن عمق و نيگا نميکنن:)
اقا مهديار برادر تون بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
تشنه...
بله!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:-o
تشنه...
:-o بلهههههههههههههه:-o :-o
*آسمان*
اينو کي زدي؟!؟! :-o
تشنه...
92/4/19: )
*آسمان*
:دي تعجب کردم آخه...نديده بودم :)
تشنه...
:دي
سيد:دي
*آسمان*
ميبيني ساقي فيد ميزنن با آدم هماهنگ نميکنن :دي (آيکن رصد کردن فيداي ملت تو پارسي و اينا)
اينو ووووووووووووووو کي زدين؟!؟! :-o
AK8
*راستي همايش كجا بود*؟
*آسمان*
آقا سيد الان صاحبش مياد تاريخ ميده بهتون :دي // همايش تهران بود يه سالن نزديک آزادي..اسمش يادم نيست.
تشنه...
آسمان:ديبا هيشکي هماهنگ نشده بود:) ..../جناب ياسيدالکريم 92/4/19
*آسمان*
اين که تابلوئه هماهنگ نشده بود :دي
تشنه...
:دي
اها تشکر وافر از بابت تاريخ فعلا خيالم راحت شد @};-
تشنه...
خواهش ميکنم...کاري بود که از دستم برميومد:)
*آسمان*
حالا سرکار تشنه هستن...نظرتون رو راجع به اتاق تو الفور بفرماييد آقاسيد... B-)
تشنه...
چي شده؟؟چرا پاي منو وسط ميکشي؟:)من چيکار کردم باز؟:دي
*آسمان*
برو تو فيدم درباره الفور :)
تشنه...
باشه:)همش زورتون به من ميرسه:)هم تو هم فاميلتون هم ساقي:دي
*آسمان*
اي بابا تو هم با اين فاميلتون! :دي
تشنه...
:دي
هميشه ي خدا خانم تشنه مزززلوم واقع ميشه
تشنه...
بله به همين شدتي که گفتين
*آسمان*
هيع...مزلوم تشنه .........
تشنه...
چراغارو خاموش کنيد يه ذره گريه کنيم:)
*آسمان*
شامم ميدن؟؟! :)
تشنه...
آره ديگه پس نصفه شبي ملت و بي سحري بفرستيم خونشون؟:)
*آسمان*
از الان بگم ما خونمون البته دور از جون اهل خونه مريض داريم :دي
تشنه...
دور از جون...بزا با مسئولين صحبت کنم حالا ببينم چيکار ميشه کرد؟:)
*آسمان*
اي بابا...بازم مسئول...اينجا هم !؟!؟!
تشنه...
:دي...آره ديگه همه جا نفوذ کردن مسئولين:)
سيد من تو رو ببينم ميکشمت! شک نکن:|
:-o مگه چکار کردم؟؟ ( ايکون تا مردم * ه * رو بذارن )
ما ب دوستاي سيدمون ميگيم سيد!
*آسمان*
چرا؟!؟؟! من مظلوم :(
خيلي مطلومي تو! آب زير کاهي :دي
*آسمان*
من! آب زير کاه! :D
بعله :-/
اااااااااا .... مهديار برادر شماست؟ کجاست؟چکار ميکنه؟چرا ديگه نمياد؟ دلم براش تنگ شده! چرا تلفنشو جواب نميده؟! - نصفه سايبري
*آسمان*
ساقي :دي // تشنه بيا با اين فيدت !!! ما رو انداختي مخاطره!!! :دي
حقته! تا تو باشي پنهون کاري نکني! اونم از من :|
اون قديما بساط و مهموني افطاري هم بود!
آب زير کاه يعني چي:-o ( ايکون يک جوان دارنده ي سوال )
*آسمان*
آقاسيد هضمش نکردين هنوز!!! // يکي ديگه کار کرده ، يکي ديگه پنهون کرده .. من مظلومِ سيدِ اولادِ پيغمبر بايد جواب بدم... :دي
خب تو اون وسط بودي و ب من خبر دادي! کامل بايد خبر ميدادي! دهع!
*آسمان*
خب تو آمپاس بوديم ... يعني قرار بود سکرته باشه وگرنه من نفر اول بودم همه جا رو پر ميکردم ...تشنه هم خبر نداشته که سکرته ... :دي
ساااااااااااااااااقي توي اين فيد هستي توي فيد اون يکي نمياي؟
*آسمان*
تو کدوم فيد نمياد...منم بيام :دي
http://thebestsentence.parsiblog.com/Feeds/7743275/ بيا عزيزم داريم خودمونو دعوت ميکنيم خونه ساقي
*آسمان*
ممنون زهرا ... // فک کنم من بيام خونه ساقي عمودي ميام افقي برميگردم :دي
آخي بميرم چقدر ساقي ظالمه:دي
*آسمان*
منم که مظلووووووووووووووم :دي
اوهوووووووووووووووووم:دي
تشنه...
جناب نيمه سايبري بله برادر ماست: )...چقد سوال پرسيدين يهو!
تشنه...
خونس/سرکار ميره/چون ديگه وقت نميکنه و رفته جاهاي بهتر تر/ايشونم اگه بشناستتون احتمالا دلشون تنگ شده/تلفنش؟نميدونم!شايد شماره اي که شما داريد خط قديميشه!
تشنه...
همونه الان خطشون!دقيقا نميدونم اما فک ميکنم هنوز تو پلاس هستن اما کلا ديگه سرشون شلوغ شده !
تشنه...
چاپخونه که نه!کارگاه داشتن...عکس روي شاسي ميزدن و....کاراي ديگه در کنارش....الان کارشون عوض شده!
تشنه...
ممنون...نه برادرمون متواضعن احتمالا کاري داشتن که جواب ندادن:)....حتما سلام ميرسونم...نشونه هارم حتما ميگم:)
تشنه...
ايشون خيلي قديمي هستن...اونموقع ها که پيامرسان بيابون بوده!!!: )...ممنون
تشنه...
ايشون دقيقا جزء همون کساني بودند که کيف ميکردن:)
تشنه...
حتما ميگم بيان اين نظراتو بخونن:)
تشنه...
ببخشيد يه سوالي پيش اومد!اهل *تسنن* درست نيست ؟؟: )....وقتي وسايلامون کنار هم باشه ناخودآگاه چشممون ميخوره ديگه:)
تشنه...
:)
محمد امين همون که هي اذيت ميکردي همه رو ؟ :دي خوبي؟ کجاي پلاس بودي نديدمت؟ با سياه پوش هم رفيق بودي اگه اشتباه نکنم - خبري از سياه پوش نداري؟ ياد خانم سبزينه هم گرامي و همچنين خانوم آسموني که فک کنم رفتن همه از اينجا . الان مگه اينجا کسي حرفي بزنه مسدود ميشه ؟ الان يه حرف بزن ببينم چطورياس
به به سلام اقاي مهديار .. يه خورده به خواهر خوب تون سياست ياد بدين انقد زود تخليه اطلاعاتي ش نکنن :) کمي به پارسي بيايين کمي فيلتر شکن هاي گوگل فلاس رو کمتر استفاده کنين :)
دهع:|
تاريخ دقيق اين همايش کي بوده؟فک کنم من اون موقع وجودمجازي نداشتم
بلا 30 اردي بهشت 89
پس من فک کنم وجودمجازي نداشتم ياهنوزچندماهه بودم:)
تشنه...
جناب يا سيدالکريم آبرو داري کنيد:)کسي تخليمون نکرد که خودمون گفتيم:)
تشنه...
ساقي چيه؟؟چرا دعوا ميکني؟
تشنه...
http://basijisiasi.parsiblog.com/Feeds/7747515/
با جناب سيد بودم:|
تشنه...
آها!دستت درد نکنه
خيلي م خوب :)
*آسمان*
تشنه بگو کي تخليه ات کرده برم سرش آوار بشم B-)
سيد خودت متهمي:|
تشنه...
:)
*آسمان*
بياح....با اين وضع مزلوم من نباشم کي باشه...ها ها ها؟!؟!؟ :)
اااااااااا .... مهديار برادر شماست؟ کجاست؟چکار ميکنه؟چرا ديگه نمياد؟ دلم براش تنگ شده! چرا تلفنشو جواب نميده؟! - نصفه سايبري
تشنه...
تو نباشي مزلوم منم ديگه:)
*آسمان*
باشه حالا چون اصرار ميکني بعد من تو مزلوم باش :)
تشنه...
لطف ميکني واقعا:)
*آسمان*
ديگه کاري که ازمون برمياد :)
هما بانو
خانوم تشنه عزيز هم ديگه هيچ وقت برنشتند:(
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top