پيام
+
[تلگرام]
مي روم هرشب به خوابش گرچه سهمم نيست او
در تمام خاطراتم دم به دم جاريست او
چشم در چشمِ خيالش مينشينم هر نفس
خلق مي پرسند و ميگويم بِحاشا : کيست او؟!!
شعر را چون شانه بر گيسويِ رويا مي زنم
مايه يِ آرامشِ جانم به دنيا چيست؟ او
جان به آوايِ مسيحايي دهد دلمرده را
بانفس هايِ بهاري همنفس ، همزيست، او...
در مسير عمر خوبانِ فراوان ديده ام
آنکه مهرش در دلم تا انتها باقي ست...او
#مهدي.زکي زاده
شبمان بخير و به مهر و سرشار آرامش باد به يادِ دوست بلطفِ دادارِ مهرآفرين
جبهه مقاومت اسلامي
96/10/24
شبستان نور
عالي و زيبا