پيام

هما بانو
102/9/29

+ ديشب داشتم از بوشهربرميگشتم به خاطر اندوسکوبي چون تجربه اولم بود و قبلش هم يکم استرس داشتم خيلي اذيت شدم ، انگار جون کندن رو تجربه کردم با جواب پزشکم کمي آشفته شدم و يه لحظه به خودم و به تمامِ رنج هايي که خودمم باعثش شده بودم فکر کردم ، يه لحظه دلم خيلي شکست يه بار هم که شده به خودم فکر کنم و ....که چشمم به نوشته اي افتاد که پشت يه نيسان نوشته شده بود من رسيدم رو به آخر... تو بيا شروع من باش ..

در انتظار آفتاب 102/10/11

ميخواستم تصوير بزارم ارور داد عکس بزرگه..منم که با گوشي نمي تونم کوچيک يا حجمش رو کمتر کنم:(

مادر جان بلادور باشه . ان شالله هميشه سلامتي باشه و شاهد ناراحتي هيچ يک از دوستان و عزيزانمون نباشيم .

اما با گوشي هم ميشه آپلود کرد

{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ان شا الله.. ممنونم عزيزم.. ان شا الله ..اميدوارم شما هم هميشه سلامت و شاد باشيد جان دلم@};-

{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} عزيزم آپلود کردم ..اندازه عکس رو نمي تونم با گوشي کوچيک يا کم حجم کنم

http://banoyedashteroya.parsiblog.com/Files/c439b967584f61938e1800ae48f4e114.jpg

اونم نرم افزار خاص ميخاد مامان جان ميتونيد از نرم افزارهاي ريسايز استفاده کنيد .خيلي تعدادشون زياده .

چه عکس قشنگي و عجب متن حسرت برانگيزي ……تو بيا شروع من باش …يه وقتا آدم‌از دلتنگي واقعا احساس تموم شدن ميکنه .اميدوارم هميشه حال دلتون خوب باشه مادر جان (هي دلم ميخاد بتونم ايموجي بزارم نميشششششه)

خدا سلامتي بده

خدايا جهان پادشاهي توراست.. زما خدمت آيد خدايي تو راست.. پناه بلندي و پستي تويي .. همه نيستند، انچه هستي تويي... الهي خدا پشت پناهتون باشه@};-