شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

ساعت دماسنج
+ سلام به دوستان فرهيخته و نازنين پارسي حال و احوالتون چطوره شماهم شهرتون سپيد پوش شده آيا؟
شاخه ي عشق
سلام بانوي مهربون،بله سپيدپوش وقشنگ شده
my writings
سلام،کوه هاي اطراف شهر ما برف اومده.شهر ما خبري از برف نيست
بعدی همه 22 نظر قبلی
سلام ترخون بانو جان. نه ولي تهران امروز صاف و آبي و آفتابيه. اينقدر هوا خوبه آدم خوف ميکنه :)
{a h=emozionante}.: ام فاطمه :.{/a} درود بر شما اتفاقا امروز اصفهان افتابي بود و قشنگ ولي شب بسيار سرد شد تلافي روز رادرآورد:)
+ حرفاتونو تو خودتون نگه دارين جاش امن تره..!
پيام رهايي
حق

انديشه نگار

+ گاهي به آخرين پيراهنم فکر ميکنم که مرگ در آن‌ رخ ميدهد…….
mariii
ان شالله به زودي براي من
انديشه نگار
@mariii خدا نکنه دوست من
پيام رهايي
مرگ هر انساني ادامه حيات دنيايي است در قالبي ديگر *المؤمنون لا يموُتُونَ بَلْ يَنْتقلُونَ*.... برايتان زندگي خردمندانه و ايمانيِ طولاني و آخرتي زيباتر در جوار خوبان از خدا طلب مينمايم.
+ هر وقت در کسي چيز شگفت انگيزي ديدي به او بگو تا بداند.
سخته اما زيبا و دلچسب يکي که تو دنيا همه چيزت هم حال خوش ات هم حال بدت روياي با اون بودن شما اگر حال با حال مي خواي لاجرم يک زن بايد کنارت باشه عاشق اش باشي دوست اش داشته باشي مردش باشي مونس غم خوارش باشي پشت اش باشي محرم اسرارش باشي جونت باشه راه رسيدن به کمال ات باشه عاشقانه با هم سر کنيد دشمنا رو يکي بعد از ديگري از بازي پس بگيرين و آواز دوقول و شادي روح
هم باشين خيلي چيزهاي ديگه ‌ه من نمي گم اون بايد بگه که مونس روح و روان و جان من ميشه خواهان دل و جان من هست بامن يکي و غم خوار و يار تاق من ميشه من که اميدم به خداست و روح ام درگرو بنده صالح خداست عشق من مولام بود و هست هرکه اون بخواد تاييد کنه مال من و جون و همه چيز من ميشه و جانم و روحم در راه اوني که مولام و دوست داره به من ام به نگاه همراه و قصيده خوان روز و شب اش نظر مي کنه
+ هوالرحمن آدمي بغض روي بغض ساخته شد ... نگاه کن همين زانو هايش ، بغض هايي هستند که از گلو پايين رفتند و گير کردند وسط قدم هايش ... و آدم ، درست از همانجا خم شد ... ! #ساجده_شيرين_فرد .
خدايا دلم تنگه خدايا گله دارم از تو!البته شکرت ني گويم ولي يک ذره اينجا بهم ريخته اونم جون به لب رسيده من است يا حلالم کن يا راحتم کن بس است اين برزخ کثيف و زجر آور که جانم را به لبم رسانده حي هات از اينهمه ناملايمتي زجر و عذاب فارغ از حال و روح و جان من با من بساز نگيرم خرده آزادم کن از اين برزخ صاحب مرده اگر رهايم کني رزگل تو ميشوم خار را مي شکافم با تو يکي ميشوم

‍‍‍‍* راوندي *

+ بناي خانه را بر ما نهادند سپس ما را در آن بالا نهادند چو از بالا نشستن غره گشتيم در آن بالا دو صد اما نهادند سروده بعد از انقلاب
*ترخون بانو*
ديروز 10:39 عصر

‍‍‍‍* راوندي *

+ شنو زان آدم گم کرده خود را که نه امروز خوش دارد نه فردا گهي در خواب خوش که در توحش نه از پايين خبر دارد نه بالا سروده قبل از انقلاب
انديشه نگار
ديروز 4:27 عصر
+ وقتي يک تفاوت ساده در حرف کفتار را به کفتر تبديل مي کند! بايد به بي تفاوتي واژه ها و واژه هاي بي طرفي مثل نان دل بست! نان رااز هر طرف بخواني نان است...#قيصر_امين_پور
*ترخون بانو*
ديروز 1:12 عصر
+ من آرام آرام در حال تبديل شدن به شخصي هستم که مدتها پيش بايد ميشدم...
*ترخون بانو*
ديروز 12:45 عصر
mariii
تبريک
آموزش پیرایش مردانه اورجینال
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top