شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ برگهاي زرد فروريخته از درخت فرش راه گامهايي خسته اند که در تلاطم سالي پر رنج بدون تو آرام و سنگين فشرده مي شوند و نگاهي که از همين مسير جستجوگر خاطراتي نه چندان دور به خيالي عميق فرو رفته است مات و مبهوت و اشکي که بدون هيچ تقلا راه خويش را بر شيب گونه ام ، آرام و بي دغدغه پيش مي گيرد آه چقدر دستهايم تنهايند ، به تنهايي دستان تو ..به گاه رفتن .. . انديشه نگار
beran
96/10/19
*ليلا*
جستجوگر خاطراتي نه چندان دور . زيبا بود
سپاس
همابانو
بسيار زيبا ..از حضور و فعاليت دوباره ات خوشحالم مهساي عزيزم
* عالي*@};-
متشکرم مادر هماي عزيز و جناب انتظار
@};-
@};- @};- @};-
سپاس
متشکرم از توجه و لطف شما
ممنون
اودسان
چه زبان روان و ملموسي داري انگار دست نوشته هايت روبروي آدم نشسته و درد دل مي کند
{a h=ODSAN}اودسان{/a} ممنون از نظر لطف شما.... شما روان خوانديد.
در بررسي المپيک پارسيوانه کاربر گرامي(انديشه نگار)404 امتياز کسب کردند.(اين متن نوشته يا پيام در المپيک پارسيوانه*35 * امتياز)
اودسان
آه چقدر دستهايم تنهايند ،به تنهايي دستان تو ..به گاه رفتن
{a h=ODSAN}اودسان{/a} :(..............@};- :) .
ساعت ویکتوریا
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آبان ماه
vertical_align_top