شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام‌هاي اتاق

چراغ جادو
+ اين مکاشفه يک کودکه 4سال است. روان من رو پريش کرد. خدا قطار را آفريد تا ما با آن به مشهد برويم . ..
+ در هر نفسش زمان به هم مي ريزد زير قدمش مکان به هم ميريزد مردي که به دست بسته او را بردند يک جلوه کند جهان به هم مي ريزد
+ با غروبت گشت تاريك اولين خورشيد شهر/با غروبت گشت تنها شيرحق، چاه غمت/با سرت قاتل چه كرد اولين شهيد محراب/گو كه گر زهرا بود باز سرت مي شد دوتا
ساعت دماسنج
گروه واعظان کين جلوه در محراب و منبر مي کنند ...
vertical_align_top