پيامهاي اتاق
+
اين مکاشفه يک کودکه 4سال است. روان من رو پريش کرد.
خدا قطار را آفريد
تا ما با آن
به مشهد برويم . ..
+
در هر نفسش زمان به هم مي ريزد زير قدمش مکان به هم ميريزد مردي که به دست بسته او را بردند يک جلوه کند جهان به هم مي ريزد
+
با غروبت گشت تاريك اولين خورشيد شهر/با غروبت گشت تنها شيرحق، چاه غمت/با سرت قاتل چه كرد اولين شهيد محراب/گو كه گر زهرا بود باز سرت مي شد دوتا