پيام
+
ميگه نشسته بودم داشتم کاري انجام مي دادم يه هو صداي گريه اش بلند و ديدم بلند بلند داره گريه ميکنه
دويدم تو سالن ديدم نشسته کنار ديوار و دستش رو به حالت تباکي گرفته جلوي چشمش و.....
گفتم چي شده ؟
فندقي يه هو دستش رو از جلوي چشمش برداشت و گفت: هيچ چي مامان اومدم روضه
پ.ن : بچه اي که بازي هاي کودکانه اش روضه بازي است هرگز غم مادر پهلو شکسته را فراموش نخواهد کردانشالله
شهيد هادي
99/2/26
انديشه نگار
آخي ...:(
شبستان نور
چه عالي
باغ آرزوها
مثل پسر من شب شهادت باباش بهش گفت امشب شهادته بشين يه گوشه با مامانت روضه گوش بده روز بعد تلويزيون داشت روزه حضرت زهرا رو ميخوند ميگه مامان بشين يه گوشه روضه گوش بده داره ميگه يا زهرا
عشقستان اسماعيل
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ??@};-
عشقستان اسماعيل
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} ??چه قدر دلم برات تنگ شده
عشقستان اسماعيل
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} ممنونم از لطفتان
عشقستان اسماعيل
{a h=bagearezoha}باغ آرزوها{/a} فرداش رفتيم روضه کارش داشتم صداش کردم ميگه خاله هيچ چي نگو ميخوام گريه کنم
هما بانو
:(