شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ [تلگرام] آدم و چرت و پرت نوشته هاش... سخ نگير... : زندگيم وقف نگات بود نميفهميدي سر من سر به هوات بود نميفهميدي سربه زير مي اومدم تا دم در پا قدمت.. دو تا چشمام زير پات بود نميفهميدي تا خدا مهر منو بندازه توي دل تو رو لبام هي صلوات بود نميفهميدي بعد اينکه فهميدم عاشق بچه مچه اي توي جيبام شکلات بود نميفهميدي دوتا چشمات مث کفتر بودن و گندمکا واسه جلد کفترات بود... نميفهميدي... اوني که من ميزدم شبا خودم توي سرم غصه و درد و بلات بود نميفهميدي به همه حسودي ميکردم و يه نمونه شم پراي تو متکات بود... نميفهميدي قناري مون يادته چقد بهش گوش ميدادم؟ چون صداش مثل صدات بود نميفهميدي ...
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آبان ماه
vertical_align_top