♥سلام...علاقه ي زيادي به *شهيد چمران* دارم ...تصميم دارم جلوه هائي از زندگي عرفاني و سرشار از معنويت ايشون و همسرشون رو در اين اتاق به نمايش بذارم... اميدوارم مورد استفاده دوستان قرار بگيره♥
پيامهاي اتاق
+
سالروز شهادت آن ابر مرد بزرگ و آن عارف راستين و واقعي گرامي باد
باشد که دست ما را هم بگيرند و نظري بر ما :(
شوق وصال...
92/4/15
+
خـدايـــــا !
مےخواهم با تــو تنهـــا باشم
مے خواهم از همہ چيز چشـــم بپوشم
مے خواهم جز تو محبوبــے و معبــودے نــداشتہ باشم
خــوش دارم که در زير ايــن آسمان سيــاه
کسے جــز تـــو از مــــن نــداند
کسے جــز تو نيـــاز مرا نشـــنود
کسے جز تـــو مــرگ مــرا نــبيند
سيدمحمدرضا فخري
92/2/9
+
يه استاد داشتيم که گير داده بود همه دانشجوها بايد کراوات بزنن!
کلي هم تهديد کرده بود که اگه سر امتحان کراوات نزده باشين ازتون نمره کم مي کنم.
ولي مصطفي اصلا براش مهم نبود.
واسه همين خيلي راحت بدون کراوات اومد سر جلسه.استاد هم تهديدشو عملي کرد و ازش 2 نمره کم کرد. شد 18؛ بالاترين نمره!
هادي قمي
92/2/9
+
معين روح الله را زائريم. ميان خود و مصطفي حائليم. براي مصطفي بودن و چمران شدن همچو خودش وظيفه را قائليم.(سروده شده در کنار مزار شهيد چمران)مال سالهاي گذشته است.
سبوي معرفت
91/12/23
جناب قمي عزيز. نگفته ايد بلکه سروده ايد. شاعر هم بوديد و خبر نداشتيم:) محشر بود فقط اگر اين جمله آخرش هم قافيه با دو تاي اولي مي شد ديگه محشر محشر بود.
بله ايشان سروده اند. خواهش مي کنم آقاي قمي عزيز. ايندفعه که ديدمتون بايد بيشتر از محضرتان استفاده ببريم :)
+
*بسم الله الرحمن الرحيم* پيام 3/چه زيباست؛ راز و نيازهاي درويشي دلسوخته و نااميد در نيمهشب، فرياد خروشان يك انقلابي از جانگذشته در دهان اژدهاي مرگ،
اعتراض خشونتبار مظلومي، زير شمشير ستمگر،
اشك سرد يأس و شكست بر رخساره زرد دلشكستهاي در ميان برادران به خاك و خون غلتيده،
سبوي معرفت
91/12/23
به اسم خودم ک نميذارم ...با اسم هاء .قاف مثلا... پولم نميدن بهم..........خيليم .......... .................. .........والا!....ممنون ...
+
*بسم الله الرحمن الرحيم*پيام4-
چه خوش است؛ دست از جان شستن و دنيا را سهطلاقه كردن،
از همه قيد و بند اسارت حيات آزادشدن،
بدون بيم و اميد عليه ستمگران جنگيدن،
پرچم حق را در صحنه خطر و مرگ برافراشتن،
به همه طاغوتها نه گفتن،
با سرور و غرور به استقبال شهادت رفتن.
سبوي معرفت
91/12/23
*چه خوش است؛*خوشيهايش را به رخ ما ميکشد آنچه را دنبال کرده و به آن رسيده براي ما بيان ميکند. *دست از جان شستن و دنيا را سهطلاقه کردن*يا علي جان مقتداي من تويي علي عليه السلام فرمود : يا دنيا ... غري غيري لاحاجة لي فيک طلقتک ثلاثا لا رجعة فيها اي دنيا غير مرا گول بزن من به تو حاجتي ندارم تو را سه طلاقه کرده ام که برگشتي در آن نيست. چمران چشيده اين طعم سه طلاقه کردن را که ميگويد چه خوش است.
خوش است *از همه قيد و بند اسارت حيات آزاد شدن.* چه زيبا است که سه طلاقه کردن را آزاد شدن مينامد. از قيد و بند حيات آزاد شدن معناي موتو قبل ان تموتو است که دستور عرفاني پيامبر اعظم ماست يعني مرگ اختياري. ميتواند برسد آدمي به اين مرگ آه که در اين لحظه فهميدن قيد و بند بودن دنيا و مافيها خوش است.
+
*بسم الله الرحمن الرحيم* پيام2:آنچه در دل داشتم. بر روي كاغذ مينوشتم و در مقابلم ميگذاشتم، و در اوج تنهايي، خود با قلب خود راز و نياز ميكردم، آنچه را داشتم به كاغذ ميدادم و انعكاس وجود خود را از صفحه مقابلم دريافت ميكردم، و از تنهايي به در ميآمدم…
اينها را ننوشتهام كه بر كسي منت بگذارم، بلكه كاغذ نوشتهها بر من منت گذاشتهاند و درد و شكنجه درونم را تقبل كردهاند…
مهديه...
91/9/15
اينجا، قلب ميسوزد، اشك ميجوشد، وجود خاكستر ميشود، و احساس سخن ميگويد.
اينجا، كسي چيزي نميخواهد، انتظاري ندارد، ادعايي نميكند… فرياد ضجهاي است كه از سينهاي پر درد به آسمان طنين انداخته و سايهاي كمرنگ از آن فريادها بر اين صفحات نقش بسته است.
* ادامه دست نوشته اول است* لينک پيام اول: http://roozedidar.parsiblog.com/Rooms/2563/6545543/ * دوستان نظرات و برداشتهاي خود را از اين مطلب بفرمايند. با تشکر*
+
با سلام. مطالب را ميخواندم و بعضي هايش را قبلا خوانده ام و شنيده ام. *يک سوال هميشه برايم مطرح بود که شهيد چمران و ديگر شهدا چه کردند که اينگونه عاشق و عارف و موحد و... شدند.* بعضي هايشان خيلي نوجوان بوده اند. من که هنوز در خم يک کوچه اش مانده ام بايد چه کنم. بعضي از خاطرات و وصيت نامه ها را که ميخوانم حسرت ميخورم انگشت حيرت به دندان ميگيرم.
مهديه...
91/9/15
+
*2*وصيت مي كنم به كسي كه او را بيش از حد دوست مي دارم! به معبود من! به معشوق من! به امام موسي صدر! كسي كه او را مظهر علي مي دانم! او را وارث حسين مي خوانم! كسي كه رمز طايفه شيعه، و افتخار آن، و نماينده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختي، حق طلبي و بالأخره شهادت است! آري به امام موسي وصيت مي كنم …
مهديه...
91/9/15
براي مرگ آماده شده ام و اين امري است طبيعي كه مدتهاست با آن آشنا شده ام. ولي براي اولين بار وصيت مي كنم. خوشحالم كه در چنين راهي به شهادت مي رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريده ام. همه چيز را ترك گفته ام. علايق را زير پا گذاشته ام. قيد و بندها را پاره كرده ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت مي روم.
از اينكه به لبنان آمدم و پنج يا شش سال با مشكلاتي سخت دست به گريبان بوده ام، متأسف نيستم. از اينكه آمريكا را ترك گفتم، از اينكه دنياي لذات و راحت طلبي را پشت سر گذاشتم، از اينكه دنياي علم را فراموش كردم، از اينكه از همه زيبائيها و خاطره زن عزيز و فرزندان دلبندم گذشته ام، متأسف نيستم … از آن دنياي مادي و راحت طلبي گذشتم و به دنياي درد، محروميت، رنج، شكست، اتهام، فقر و تنهايي قدم گذاشتم
+
*بسم الله الرحمن الرحيم* پيام 1- اينها را به نيت آن ننوشتهام كه كسي بخواند، و بر من رحمت آورد، بلكه نوشتهام كه قلب آتشينم را تسكين دهم، و آتشفشان درونم را آرام كنم.
هنگامي كه شدت درد و رنج طاقتفرسا ميشد، و آتشي سوزان از درونم زبانه ميكشيد و ديگر نميتوانستم آتشفشان وجود را كنترل كنم، آنگاه قلم به دست ميگرفتم و شرارههاي شكنجه و درد را، ذرهذره از وجودم ميكندم و بر كاغذ سرازير ميكردم…
سبوي معرفت
91/8/8
+
سلام خدمت خواهران وبرادران بزرگوار يه پيشنهاد دارم کيا موافقن؟ *پيشنهادم اينه که هر هفته يک نوشته از نوشته هاي شهيد چمران رو در ايناتاق بياريم و هرکس نظر خودش و برداشتش رو از اين نوشته برامون بگه *
*-عشق الهي*
91/8/8
شوق وصال...
91/8/3