پيام

ريش وز وزي
92/1/26

+ *جميعن و عليکوم السلام* *يه هف هش ده روزي در خيدمتي روفقا نبوديم* *باس ببخشيد* *ايمشب ديلم يکمي هواي ريفيقامو کرد* *به خودم گوفتم يه سري بزنم بينم چه خبره اينجا* *بي برو برگرد* *عيدتون موبارک* *ما رو نيمي بينيد* *خوشتون هس؟*

سعيد عبدلي 93/6/26

ما پيدا نيسيم؟؟// چرا هيشکي نيمياد.

خوش امدي

قربونت آق خليل/

سالاري....

نوکريم به مولا/ اينجا چرا يه حالي شوده ريفيق؟؟

نه جناب ريش وزوزي، همه چيز سر جاشه/ چه حالي شده مگه؟

نيميدونم / فقط فک ميکونم ..ديگه کسي زيات با کسي خوش و بش نميکونه.. ميفهمي؟؟

نفرماييد، اتفاقا اين جا روز به روز بچه ها بيشتر با هم دوست ميشن

بيبين ريفيق/ اين خُزعولاتو تحويل من نده/ بچه که نيستم..دارم ميبينم رفتار برو بچ عوض شده ديگه.. اي بابا..

خوب چرا داد ميزنيد آقاي وز وزي؟ يه سؤالي کردين منم جواب دادم ديگه....اَه

اولا وز وزي نه... ريش وزوزي// اوفتاد؟؟!!// دويمندش..داد نزدم// فقط يکمي بولند صوبت کردم// سيمندش ناراحت نشو از من که طاقتش رو ندارم به مولا// بعدشم اينکه حقيقت رو باس قبول کرد ريفيق..ميفهمي؟.. باس قبول کرد

خيلي خوب، من پذيرفتم/ شما درست ميگين/ اينجا کمي برو بچ اخلاقشون تغيير کرده/ ديگه اون صفا و صميميت قبلي نيست/ به هر حال اتفاقيه که افتاده/ چه ميشه کرد؟/ شما بگين؟

آها.. حالا شد... / بيبين ريفيق.. اين جور مواقع نباس بذاري کار کِش پيدا کونه.. باس به هر طريقي شده.. صفا و صميميّت رو به جمع برگردوند..م ميفهمي که چي دارم ميگم.. / منم نيمي دونم باس چي کار کرد.. شايد روفقا بتونند کمک کونند.. تا اين بختک بد خلقي از اين رخت ببنده و بره.. حواست هس که چي دارم ميگم بچه؟؟.. برو بچ باس نظر بدن بينيم باس چي کار رکد.. منم سَرُم نيميشه به مولا.. وگرنه دريغ نيمي کردم..

بيبين آبچي فانوس.. گيرم که زبون ما سخ باشه.. ولي نا فهم که نيس که.. هس؟؟؟