شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
گروه اينترنتي جرقه دانكو

پيام‌هاي اتاق

ساعت ویکتوریا
+ عشق بي وفاي من دلم گرفته بود ، آن لحظه دلم هواي آغوشش کرده بود تنها اشک بود که ميريخت از گونه هايم ، در آن لحظه تنها او را ميخواستم در کنارم محکم مرا در آغوش خودش گرفت ، اشکهايم را از گونه هايم پاک کرد و در گوشم گفت : ديوانه من که اينک در کنارتم ميگفت تا آخرش باتوام ، عزيزم آرام باش ، من در کنارتم
ساعت ویکتوریا
گروه گروه اينترنتي جرقه دانكو
vertical_align_top